وقتی حاج عبدالله نوریان پایش را در گردان مهندسی گذاشت شرکت در مراسم هفتم شهید غلامرضا زعفری به شهید اکبر عزیززاده میگفتند اوس اکبر مصاحبه با مردی که دشمن را به لرزه در آورده سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر نامه امام به كوفيان پس از نزول در سرزمين كربلا آخرین سلام شهید بسطام خانی به اباعبدالله علیه السلام شنیدم بعضی بچه ها جن ظاهر میکنند
سال شصت و هفت ، روزهایی بود که عراق دفاع متحرک می کرد و به جلو می آمد ، ما داشتیم انبار زاغه را خالی می کردیم . شهید امیر یشلاقی هم بود . شهید حاج ناصر اربابیان (معاون گردان) گفت ما با موتور به جلو می رویم که از نیروهای عراقی خبر بگیریم . […]
در ارتفاعات نزدیک سد عراق یک مقر داشتیم. پشت مان هم قرارگاه تاکتیکی لشکر سید الشهدا بود. چون آن جا قرارگاه بود هواپیما زیاد می امد و بمباران می کرد. و زیر تیغش قرار می گرفت. ما به بچه ها گفته بودیم که یک سنگر انفرادی بکنند. که اگر هواپیما آمد در این سنگر ها […]