پشت پرده ی ضبط خاطرات شهدا به روایت رزمنده دفاع مقدس کم کم متوجه شخصیت متفاوت شهید بادپا و اتفاق های معجزه آسایی که برایش می افتاد شدم خداوندا روزي شهادت مي خواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت اول) هزار ضربه شمشیر بهتر از مرگ در بستر شهید غلامحسین رضایی ، جوان خوش خنده ، شوخ طبع و با صفا روزی که شهید برونسی ، داماد صدام را دستگیر کرد قرار گذاشتیم من به روح الله فقه و اصول یاد بدم و اون به من خطاطی
در ارومیه بودیم و یک شب در قرارگاه سیدالشهدا ماندیم. شهید حاج عبدالله نوریان دو روز ما را در ارومیه نگه داشت. در این مدت، او ما را به جاهای مختلفی برد. یک روز همراهش رفتیم و او یک دست جگر خرید. برای بچههایی که این ماجرا را تعریف میکردیم، همیشه تعجبآور بود، چون حاج […]