مبارزه با روحانیون و علمای اسلام در ایران از کی شروع شد؟
نخستین جهاد شما : ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید
لبخند هادی باعث میشد دردهایش نمایان شود
خبرنگار شهید ، علی اکبر طحانی
روح امام خمینی ، روح نوابی بود به اضافه مرجعیت
آن روز فهمیدم ما اسرائیلی ها جنایتکاریم
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت چهارم)
روزی که به خانه ی شهید سیامک معمارزاده رفتیم
موسس و اولین فرمانده گردان تخریب، برادر حاج جعفر جهروتی بود. حاج احمد متوسلیان، کادر تخریب را انتخاب کردند. آقای جعفر جهروتی فرمانده تخریب سپاه 11 قدر شد و شهید همت فرمانده سپاه 11 قدر شد و برادرمان آقای فضلی فرمانده لشکر حضرت رسول (ص) شد. بعد از عملیات والفجر مقدماتی سپاه 11 قدر به […]
پس از عمیات والفجر یک ، به منطقهای به نام اشنویه رفتیم. این منطقه برای آموزش غواصی انتخاب شده بود. در رودخانه کارون، زمانی که جزر و مد رخ میداد، جزیرهها گاهی زیر آب میرفتند و گاهی خشکی ظاهر میشد. شرایط منطقه اشنویه به گونهای طراحی شده بود که این وضعیت شبیهسازی شود و به […]
در عملیات والفجر یک ، ما مأمور شدیم به واحد مهندسی رزمی برویم . عراق به قدری آتش میریخت که امکان انجام ماموریت وجود نداشت . یک لودر بزرگ آنجا بود که بیلش را بلند کرد و ما رفتیم زیر بیلش تا از گزند ترکش مصون بمانیم . صبح شده بود و ماموریت ما انجام […]
یک مدتی چنانه بودیم ، فکر می کنم عملیات والفجر یک بود . من با شهید عباس حسنی بودم . شهید حسنی از آن بچه هایی بود که وقتی به جبهه آمد متحول شد . هم از لحاظ گفتاری و هم رفتاری . شهید حسنی بچه ی محله ی قلعه مرغی در جنوب شهر تهران […]
در رابطه با والفجر یک من همیشه وقتی خاطراتش رو یادم میومد حالم گرفته میشد بخاطر بچه هایی که شهید شدن و اتفاقایی که افتاد . من لشکربیست و هفت و لشکر عاشورا و لشکر سیدالشهدا رو دیدم که تلفاتمون وحشت ناک بود . منطقه عملیاتی به دو قسمت تقسیم میشد : تپه هایی که […]
از شب اول عملیات والفجر یک خاطره ی خنده داری دارم . من با بچه های واحد اطلاعات در تنگه ابوقریب بودم . در یک جایی در تپه های سنگی با ارتفاع کم و یک نهر آبی بود و بالای تپه ، ما دو تا چادر زده بودیم . چادر مربوط به بچه ها ی […]
زمان عملیات والفجر یک شد و مقر گردان تخریب باز هم در منطقه چنانه بود . خدا رحمت کند یک شهید داشتیم به نام شهید علی درویش که با شهید شاه حسینی در والفجر یک شهید شدند. آنجا من هم زخمی شدم ، ترکش به پایم خورد و به عقب آمدم ، بعداً متوجه شدم […]