به دنبالم آمدند تا من را به طرح و برنامه ببرند
ماموریت در اطلاعات با کمک عراقی ها
حاج حسین بادپا غرق در (افوض امری الی الله ) شده بود
تمرین خوابیدن روی سیم خاردار در دوره آموزشی
از تظاهرات مقابل کاخ سفید تا شهادت در دهلاویه
نوش جانتان اما گرسنگان اتیوپی این طوری غدا نمی خورند که شما می خورید
من نمیدانستم نام قرارگاه ، نوح نبی است
من همه ی موانع شهادتم را برطرف کرده ام
در مهران، رودخانهای به نام گاوی وجود داشت که امروزه زائران کربلا نیز از همان مسیر عبور میکنند. ما در آنجا برای عملیات والفجر سه آماده شدیم. ظهر روزی که شب آن، عملیات آغاز میشد، با سایر بچه های تخریب و همشهریهایمان عکس گرفتیم و از یکدیگر خداحافظی کردیم. التماس دعا گفتیم و تقاضای شفاعت […]
بسمالله الرحمن الرحیم من سید هادی موسوی، اهل شهرستان بم هستم. آشنایی من با واحد تخریب به این صورت بود که پس از اعزام به اهواز، در خیابان نادری و در یکی از مدارس مستقر شدم. در آنجا چند نفر از اعضای واحد تخریب حضور یافتند و گفتند: «ما برای واحد تخریب نیرو نیاز داریم. […]