دست و پایش را گرفتیم و در آب انداختیمش
نحوه شهادت هفت تن آل صفا به روایت حاج ابراهیم قاسمی
شهید سید محمد زینال حسینی گربه ها رو دم حجله کشت
اولین باری که پسرم را برای اعزام به جبهه بدرقه کردم
چرا صدام به اعراب گفته بود جنگ با ايران زنگ تفريح است؟
ارتباط سقوط هواپیمای اوکراینی با شکست آمریکا در عینالاسد، تصادف یا هدفمند؟
نوعی از گناه که یک ملت باید از آن توبه کنند
خون شهدا نمیگذاشت شهید سید محمد به مرخصی برود
یکی از خاطرات بسیار خندهدار و جالب که شاید بعضی از دوستان هم شنیده باشند، مربوط به زمانی است که در پایگاه شهید موحد حضور داشتیم. ما فکر میکنیم حدود شش یا هفت ماه در آنجا بودیم. اگر درست به خاطر داشته باشم، این دوره مربوط به مدتی قبل از عملیات خیبر بود. در آن […]
مدتی قبل از عملیات خیبر بود که به منطقه جفیر آمدیم . یک پاسگاهی بود به نام پاسگاه زارعی که به آنجا رفتیم و تا یک مدت هم در آن جا بودیم تا قرار شد به آن طرف آب برویم . یک قرارشد با هلیکوپترها جلو برویم اما بعد گفتند نشد . هلیکوپترها را روشن […]
ما در عملیات بدر تیم دوازده یا سیزده نفره بودیم و خود شهید آقا سید محمد زینال حسینی خدابیامرز هم همراه ما بود . ما با قایق رفتیم و وقتی در راه داشتیم می رفتیم دیدیم همه ی نیروها در حال برگشتن هستند . پرسیدیم چرا برمیگردید که گفتند دستور عقب نشینی صادر شده و […]
شهید حاج عبدالله نوریان و شهید سید محمد زینال حسینی و سمنانی و سید ناصر در عملیات خیبر شیمیایی شده بودند . اولین باری بود که از شیمیایی استفاده می شد و افراد خیلی وحشت داشتند زیرا نمی دانستند آلودگی اش چطور است . اطلاعاتی در موردش نداشتند که واگیر دارد یا ندارد . منطقه […]
در عملیات خیبر ما مامور به گردان حضرت قاسم بودیم بعد از اینکه گردان زد به خط و برگشت ما را در قرارگاه تاکتیکی نگه داشتند . نیاز بود که یک سری بچه های تخریب آنجا باشند و ما هم آنجا بودیم که اگر شهید سید محمد (معاون گردان) و شهید حاج عبدالله نوریان (فرمانده […]
نیروهایی که بعد از عملیات برای مرخصی رفته بودند یکی یکی برگشتد و جمع شدند و همچنین یک سری نیروهای جدید هم آمده بودند. حاج عبداله هم شیمیایی شده بود و برای درمان به تهران رفته بود. ما در گردان بودیم که یک روز دیدم یک فرد خیلی ساده آمد و نشست جلو و ما […]