• امروز : جمعه, ۳۰ شهریور , ۱۴۰۳
شهید زعفری آرپیجی را انداخت وسط آتش
الحمدالله کسی آسیب ندید ولی...

شهید زعفری آرپیجی را انداخت وسط آتش

در موقعیت چنانه که بودیم ، هیچ امکاناتی نداشتیم ، نه چادر و نه چیز دیگری داشتیم . یک یک شب که  سرمای زیادی بود ، ما آتش درست کرده بودیم و اطراف آتش نشسته بودیم . شهید غلامرضا زعفری ، یک موشک آرپی جی در آتش انداخت و در حینی که نشسته بودیم منفجر […]

اینگونه به گردان رفتم و تخریبچی شدم
اولین قدمی که در میدان مین برداشتم

اینگونه به گردان رفتم و تخریبچی شدم

از عملیات بیت المقدس که به تهران برگشتیم ، طبق معمول یا در مسجد بودیم یا در بسیج ولی در خانه نبودیم . در همان زمان ، یک بچه محل داشتیم به نام قاسم میرصانعی که در موقعیت لانه جاسوسی ، در مقری که برای خنثی سازی بمب و اینها بود مشغول بود . ایشان […]

قمقمه ی شهید حاج علی موحد دانش
مرحله اول عملیات بیت المقدس

قمقمه ی شهید حاج علی موحد دانش

من در عملیات بیت المقدس هم بودم . در این عملیات خاطرات خیلی خوبی هم یادم هست. در آن زمان به عنوان نیروی پشتیبانی رفتیم که عمل کنیم . ما دیر تر از نیرو های رزمی با قایق به آن طرف کارون رفتیم و در جایی دپو شدیم . دم غروب بود ، نماز خواندیم […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمد غلامعلی
نحوه اعزام به جبهه و ورود به گردان تخریب

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمد غلامعلی

محمد غلام علی هستم  متولد سال 1342 ماه شهریور . اولین بار که تصمیم به حضور در جبهه  داشتم از نماز جمعه تهران شروع شد ، در آن زمان حجت اسلام آقای هادی غفاری قبل از خطبه ها سخنرانی داشتند  . فرمودند جنگ به این گونه است و هرکس آمادگی حضور در جنگ دارد ، […]

وقتی شهید حاج عبدالله نوریان از فرماندهی گردان استعفاء داد
بعد از اتفاقات عجیبی که برای حاجی افتاد

وقتی شهید حاج عبدالله نوریان از فرماندهی گردان استعفاء داد

من در عملیات والفجر دو نبودم . بعد از عملیات والفجر دو ، زمانی که دوستان داشتند در غرب آماده می شدند برای عملیات خیبر ، من هم به گردان آمدم . از دوستان شنیدم که اتفاقات عجیبی برای حاج عبدالله نوریان (فرمانده گردان ) پیش آمده بود و حاج عبدالله در بین بچه های […]

شهید تابش یا علی گفت و هشت پر ها را از جا درآورد
عملیات والفجر هشت ، منطقه ام الرصاص و هشت پر هایش

شهید تابش یا علی گفت و هشت پر ها را از جا درآورد

در عملیات والفجر هشت ، در منطقه ام الرصاص ، ما چند نفری بودیم که لباس غواصی پوشیده بودیم تا و میخواستیم برویم برای انفجار هشت پر ها که هشت پر ها رو منفجر کنیم و بچه ها بتوانند به خط بروند . ما به محض این که از آب رد شدیم و به هشت […]

مواجهه با بچه های شر و شیطون گردان
اختلاف سلیقه هایی وجود داشت که طبیعی است

مواجهه با بچه های شر و شیطون گردان

همه بچه هایی که به جبهه آمده بودند از صافی خدا رد شده بودند . آن هم بچه های گردان تخریب با آن شجاعت و دلسوزی و صداقتی که داشتند ، اما  اختلاف سلیقه وجود داشت و این اختلاف طبیعی است و حتی انبیاء الهی هم با هم اختلاف سلیقه داشتند . مثلاً پیامبری مدام […]

حاج عبدالله نمی گذاشت بچه ها بیکار باشند
ما سرباز این مملکت هستیم

حاج عبدالله نمی گذاشت بچه ها بیکار باشند

شهید حاج عبدالله نوریان ، فرمانده گردان تخریب لشگر سیدالشهداء علیه السلام ، نمی گذاشت بچه های گردان بیکار باشند چون وقتی بیکار می شدند شروع می کردند به قصه درست کردن و ماجراهایی از داخل این قصه ها بیرون می آمد . حاج عبدالله می گفت : بیکاری مایه فساد می شود و هرگز […]

وظیفه ما این است که خودمان را برای دفاع از مملکت آماده کنیم
حتی اگر به این زودی عملیاتی نداشته باشیم

وظیفه ما این است که خودمان را برای دفاع از مملکت آماده کنیم

حاج عبدالله سعی می کرد خودش را داخل مسائل و اختلافات پشت جبهه نکند و موضع گیری نکند ، البته اطلاع کافی داشت . من و حاج عبدالله در ماشین درباره ی مسائل سال شصت و سه بگو مگو داشتیم ولی در گردان اجازه نمی داد که در مورد این قضیه صحبت کنیم . می […]

وقتی به عملیات می روید بی خودی گزارش نکنید
گله شهید حاج همت از بچه های بسیجی

وقتی به عملیات می روید بی خودی گزارش نکنید

ما در اواخر سال شصت و دو در پادگان دو کوهه صبح گاه مشترک در میدان صبحگاه داشتیم . بچهای آنجا بیشتر از لشکر بیست و هفت محمد رسول الله ص بودند . فرمانده آنها شهید حاج ابراهیم همت بود و در حال سخنرانی کردن بود . بیشتر بچه ها بسیجی بودند و مجموع سپاهی […]

با این ترفند حاج عبدالله را به نقاهتگاه تختی فرستادیم
وقتی شهید حاج عبدالله نوریان شیمیایی شده بود

با این ترفند حاج عبدالله را به نقاهتگاه تختی فرستادیم

شهید حاج عبدالله نوریان و شهید سید محمد زینال حسینی و سمنانی و سید ناصر در عملیات خیبر شیمیایی شده بودند . اولین باری بود که از شیمیایی استفاده می شد و  افراد خیلی وحشت داشتند زیرا نمی دانستند آلودگی اش چطور است . اطلاعاتی در موردش نداشتند که واگیر دارد یا ندارد . منطقه […]

پیشروی عراق و شهادت شهید حاج ناصر اربابیان
نگران بچه هایی بودیم که در الوارثین بودند

پیشروی عراق و شهادت شهید حاج ناصر اربابیان

بعد از این که دوران نقاهت شیمیایی را در بیمارستان لقمان قزوین گذراندم و به منطقه برگشتم ، دوستان در غرب بودند و در شهر ماووت عملیات شده بود . لشکر آن جا کار می کرد. وقتی من رسیدم دوستان می خواستند به جنوب بروند . عملیاتی که عراق انجام داده بود باعث شد عراق […]

روز های سخت پذیرش قطعنامه 598
پیشروی های عراق در فکه

روز های سخت پذیرش قطعنامه 598

ما در بیمارستان امام رضا در مشهد بودیم . ما سیزدهم و چهاردهم فروردین مجروح شدیم در سال 1368 که شیمیایی شدم . دو ماه در بیمارستان بودم تا تاول هایم خوب شد. یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که بدنم دوباره تاول زده است اما به صورت ریزتر و جرئی بودند […]

کم سن و سال ترین شهید گردان ما
شهید حسین حاج میری

کم سن و سال ترین شهید گردان ما

یک شهیدی داشتیم به نام حاج میری که هنوز جنازه اش بر نگشته است . از لحاظ سنی کوچکترین فرد گردان بود . بعد از عملیات خیبر که یک مرحله انجام شده بود . یک مرحله دیگر مانده بود . یک خط را می خواستند پاکسازی کنند ولی زیاد ضرورت نداشت . اما از آنجا […]

نحوه شهادت چهارده شهید شیمیایی به روایت حاج ابراهیم قاسمی
عملیات بیت المقدس چهار

نحوه شهادت چهارده شهید شیمیایی به روایت حاج ابراهیم قاسمی

تقریباً آخرهای جنگ ، سال 66 بود و ما قرار بود با بچه هایی که قبلاً در منطقه بیاره ی عراق مستقر شده بودند جایگزین شویم . عراق آن جا را شیمیایی زد . مقر قبلی را زده بود و تعدادی تا از بچه ها آنجا شهید شدند . بچه ها اکثر جنازه ها را […]

نحوه شهادت هفت تن آل صفا به روایت حاج ابراهیم قاسمی
سلام بر بدن هایی که قطعه قطعه شد

نحوه شهادت هفت تن آل صفا به روایت حاج ابراهیم قاسمی

در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم و یکی از گردان های رزمی آن جا بود . دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتند که عراق از آن جا حرکت می کرد . محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت . بچه های تخریب هم جهت […]

ای که گفتی درد دردمندان مداوا می کنی
خاطرات مجروحیت حاج آقا تاج آبادی

ای که گفتی درد دردمندان مداوا می کنی

بعد از آنکه من در منطقه بیاره از ناحیه ی پا مجروح شدم و شیمیایی هم شده بودم ، ما را سوار کردند و به مشهد ، بیمارستان امام رضا بردند.  من را در راهرو گذاشتند و گفتند که همه ی اتاق ها پر از مجروح است . یک پزشک من را دید و گفت […]

رضا استاد شهید شد و من مجروح شدم
نحوه شهادت شهید رضا استاد

رضا استاد شهید شد و من مجروح شدم

ما بعد از شهادت چهارده شهید شیمیایی که قبلا عرض کردم ، در بیاره مانده بودیم تا پانزده نفر از بقیه بچه ها که به مرخصی رفته بودند از مرخصی آمدند . بچه هایی که در عملیات بودند و از قبل آن جا بودند حدود 40 روز الی 2 ماه مانده بودند داشتند به مرخصی […]

عملیات والفجر هشت به روایت حاج مسعود تاج آبادی
ما به گردان زهیر ع اعزام شده بودیم

عملیات والفجر هشت به روایت حاج مسعود تاج آبادی

مطلبی از والفجر 8 یادم آمد که قبلا نگفتم . ما با برادر علی اکبر جعفری به گردان المهدی یا زهیر مامور شدیم . البته بچه های دیگر هم بودند . علی اکبر قدیمی تر و با تجربه تر و خیلی پر شور بود. ایشان سرتیم بود و ما هم کنارش بودیم . در ام […]

عملیات سید الشهداء علیه السلام به روایت حاج ابراهیم قاسمی
نحوه انتقال شهدای عملیات به معراج شهدا

عملیات سید الشهداء علیه السلام به روایت حاج ابراهیم قاسمی

در عملیات سیدالشهداء علیه السلام ، عراق یک محوری را از ارتش گرفته بود . این طور که فرمانده ها اعلام کردند و من نقل قول می کنم ؛ گفتند محوری که ارتش نتوانست مقاومت کند و از دست داد را لشکر سید الشهداء علیه السلام باید برود و ماموریتش را انجام دهد و آن […]

شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب شد
سید محمد فرمانده و حاج مجید معاون گردان شد

شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب شد

زمانی که بنده در منطقه نبودم ، حاج عبدالله نوریان که هم فرمانده گردان مهندسی رزمی را داشت و هم تخریب را می چرخواند ، در عملیات والفجر هشت در سال شصت و چهار به شهادت رسید . آقای فضلی (فرمانده تیپ سیدالشهداء علیه السلام) بعد از اینکه حاج عبدالله  نوریان (فرمانده گردان تخریب ) […]

روزی که شهید نوریان و حاج حسین کربلایی خندیدند
خاطره ای شیرین از روز های سخت عملیات بدر

روزی که شهید نوریان و حاج حسین کربلایی خندیدند

فرمانده ی واحد تخریب قرارگاه ثارالله در عملیات بدر ، شهید حاج حسین کربلایی بود . حسین کربلائی شیمیایی بود و بعد از جنگ در خانه اش از دنیا رفت . شب عملیات بدر یا یکی دو شب قبل از عملیات بدر ، ما در یک موقعیتی که خیلی زیر آتیش دشمن بود و دشمن […]

من در قرارگاه نوح بودم و پیام پوررازقی در تخریب سیدالشهداء ع
پیام را دیدم نشسته و اورکتش را روی دوشش انداخته

من در قرارگاه نوح بودم و پیام پوررازقی در تخریب سیدالشهداء ع

در بهمن و اسفند سال 63 در منطقه جفیر ، من در قرارگاه نوح بودم. فرماندهی به نام برادر خوشگو و اقا سید علی هوائی داشتیم . ظاهراً تخریب های قرارگاه های مختلف آن جا جمع شده بودند به فرماندهی واحد قرارگاه کربلا  که برادر شهید حسین کربلائی فرمانده آنها بود و ما هم تحت […]

زحمتی که شهید محمدهادی ذوالفقاری برای کوچه های شهر کشید
مردم باید با چهره ی شهدا آشنا شوند

زحمتی که شهید محمدهادی ذوالفقاری برای کوچه های شهر کشید

ورود هادی به مسجد همزمان با مراسم یادواره ی شهدا بود .به یاد زنده یاد حاج سید علی مصطفوی ، هادی را شهدا انتخاب کردند . از روزی که هادی را شناختیم همیشه برای مراسم شهدا سنگ تمام میگذاشت . اگر میگفتیم فلان مسجد میخواهد یادواره ی شهدا برگزار کند و کمک میخواهد ، دریغ […]

اعتکاف در ارتفاعات بازی دراز
شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده گردان تخریب

اعتکاف در ارتفاعات بازی دراز

در منطقه ی فاو که بودیم ، در یک خانه ای مستقر بودیم که منزل کناری ما را شبانه با بمب زدند و خانه چون کاه گلی بود کلاً خراب شد . صبح ، شهید حاج قاسم اصغری گفت : شهید حاج عبدالله نوریان می گوید من دیشب روی پشت بام نماز شب می خواندم […]

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!