شهید حاج عبدالله نوریان چادر اختصاصی ندشت . یک چادر فرماندهی زده بود اما این چنین نبود که بخواهد فقط در آن چادر بخوابد . آن چادر را برای کار ، مشورت کردن و جلسه گذاشتن با معاون گردان و… برپا کرده بودند ولی چون معمولا می رفتند کارهای هماهنگی را انجام می دادند ، برای استراحت می آمدند در چادر بچه ها . خیلی وقت ها هم به چادر تدارکات می آمدند و شب می خوابیدند .
یک شب بعد از عملیات والفجردو ، ما تازه رسیده بودیم به مقر و فرصت نکردیم همه لوازم تدارکات را در چادر بچینیم . حاج عبدالله نصف شب رسیده بود . ما هم در چادر خسته بودیم و خوابیده بودیم در حالی که یک سری جنس ها بیرون مانده بود و شب هم باران گرفته بود . حاج عبدالله بلند شد و با حالت عصبانی رفت سمت تک تک چادرها و بچه ها را صدا کرد . بلند بلند میگفت : برادرها بلند بشید بیاید .
نزدیک نماز صبح بود . یک سری ها بلند شدیم و رفتیم چادر کشیدیم روی جنس ها تا خیس نشوند . لباس و مواد غذایی و نان بود . چادر کشیدیم روی اجناس که خیس نشوند . صبح که شد ، بعد نماز صبح بلند شد و شروع کرد به صحبت کردن و گفت : برادرها ! واجب تر از نماز شب ، محافظت کردن از اموال بیت المال است .
حاج عبدالله خیلی به حفظ بیت المال و این طور موارد اهتمام می ورزید .