• امروز : چهارشنبه, ۱۰ بهمن , ۱۴۰۳
حداقل مثلا مسئول دسته میشود یا راننده میشود

یک بار سفارش سید مجتبی را به برادرش کردم

  • کد خبر : 5241
یک بار سفارش سید مجتبی را به برادرش کردم

شهید آقا سید مجتبی زینال حسینی که واقعا باهاش رفیق بودیم ، برادرش معاون گردان بود اما سعی می کرد که همیشه که در گردان به صورتی حرکت کند که بقیه ی بچه ها فکر نکنند ایشان از وجود برادرش آن جا سواستفاده کند . من بارها به ایشان می گفتم که : حالا ‌که […]

شهید آقا سید مجتبی زینال حسینی که واقعا باهاش رفیق بودیم ، برادرش معاون گردان بود اما سعی می کرد که همیشه که در گردان به صورتی حرکت کند که بقیه ی بچه ها فکر نکنند ایشان از وجود برادرش آن جا سواستفاده کند . من بارها به ایشان می گفتم که : حالا ‌که برادرت اینجاست ، به هر حال کاری چیزی انجام بده …
می گفتند : نه اصلا حرفش را نزن . خیلی محجوب به حیا بود . من فکر میکردم اگر از برادرش بخواهد حداقل مثلا مسئول دسته میشود یا راننده میشود . یک بار هم من به آقا سید محمد زینال حسینی گفتم به سید مجتبی یک توجهی داشته باشید . آقا سید محمد گفت نه! سید مجتبی هیچی مشکلی ندارد .
سید مجتبی خیلی محجوب به حیا بود . ما باه ایشان رفیق بودیم و چند تا از پاک سازی ها و مین گذاری ها را با هم رفتیم . واقعا محجوب به حیا بود . نمازهایش به موقع بود ، نماز شب هایش ترک نمی شد . خدا رحمتشان بکند .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5241
  • نویسنده : حاج محمد زارعکار
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

11دی
حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد
حاج قاسم احترام پیرمرد را نادیده نگرفت

حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد

11دی
شهید سیامک معمار زاده، شهیدی که دوبار تشییع شد
معماریان دانشجوی انگلستان بود و فردی تحصیل‌کرده و بافضیلت

شهید سیامک معمار زاده، شهیدی که دوبار تشییع شد

11دی
این سه شهید آخرین امید صدام را ناامید کردند
وقتی آن پل منفجر شد، عراق از همه چیز ناامید شد.

این سه شهید آخرین امید صدام را ناامید کردند

ثبت دیدگاه