• امروز : دوشنبه, ۱۰ شهریور , ۱۴۰۴
وقتی مادر شهید از رشادت فرزندش بی خبر است

سخنران جلسه میگفت جوانی در جبهه روی سیم خاردار خوابیده …

  • کد خبر : 3170
سخنران جلسه میگفت جوانی در جبهه روی سیم خاردار خوابیده …

پسرم ، شهید حاج قاسم اصغری در این مدت هشت سالی که جبهه بود ، چیزی در مورد جبهه و منطقه به من نمی گفت . بعد از شهادتش فهمیدم که کجاها رفته و چه کارهایی کرده است. بعداً که از همرزمانش برای تشییع جنازه آمدند ، من شنیدم که چه کارهایی در جنگ می […]

پسرم ، شهید حاج قاسم اصغری در این مدت هشت سالی که جبهه بود ، چیزی در مورد جبهه و منطقه به من نمی گفت . بعد از شهادتش فهمیدم که کجاها رفته و چه کارهایی کرده است.

بعداً که از همرزمانش برای تشییع جنازه آمدند ، من شنیدم که چه کارهایی در جنگ می کرده است . در جلسات خانواده شهدا که شرکت می کردم خانم جلسه می گفت: که جوانی روی سیم خاردار خوابیده تا بقیه از روی کمرش رد شوند . به حاج خانم می گفتم : اسمش را بگو. حاج خانم می گفت که گفتند نگویید.

پسر حاج خانم سخنران جلسه اسمش محمد بود و با قاسم صیغه برادری خوانده بودند . محمد مادرش را قسم داده بود که در جلسه اسم قاسم را نیاورد . وقتی محمد مجروح شده بود و پایش را گچ گرفته بودند ، پسرم از دوستش مراقبت می کرد . ایشان به مادرش گفته بود که قاسم این کار را کرده است . من بعد از تشییع جنازه فهمیدم که قبلا روی سیم خاردار افتاده است.

زمانی که روی سیم خاردار افتاده بود در بیمارستان ازش می پرسیدم چرا بدنت سوراخ سوراخ است ؟ می گفت چیزی نیست بالاخره جنگ است . ترکش زده و من سوراخ سوراخ شدم . من هم نفهمیدم ماجرا از چه قرار است .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=3170
  • نویسنده : مادر شهید حاج قاسم اصغری
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

10شهریور
مجروحیت های شهید حاج قاسم اصغری
حاج قاسم از آن پس لنگان لنگان راه می‌رفت

مجروحیت های شهید حاج قاسم اصغری

03شهریور
پسته ای که روی زمین افتاده بود
مسئول تدارکات گردان ، شهید حسین کاشانی

پسته ای که روی زمین افتاده بود

ثبت دیدگاه