• امروز : شنبه, ۱ دی , ۱۴۰۳
تنها تصویری که از روزهای نخست آشنایی با گردان دارم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمدتقی صمدزاده

  • کد خبر : 5802
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمدتقی صمدزاده

به گزارش گروه تحقیقاتی خالدین، حاج محمدتقی صمدزاده ، یکی از رزمندگان حاضر در دوران دفاع مقدس و از نیروهای تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا است که در این مصاحبه، به بازگویی خاطراتی از سال‌های حضور در جبهه پرداخته است. آنچه در ادامه می‌خوانید، مصاحبه‌ای است با این رزمنده‌ی دوران دفاع مقدس که توسط گروه تحقیقاتی […]

به گزارش گروه تحقیقاتی خالدین، حاج محمدتقی صمدزاده ، یکی از رزمندگان حاضر در دوران دفاع مقدس و از نیروهای تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا است که در این مصاحبه، به بازگویی خاطراتی از سال‌های حضور در جبهه پرداخته است. آنچه در ادامه می‌خوانید، مصاحبه‌ای است با این رزمنده‌ی دوران دفاع مقدس که توسط گروه تحقیقاتی خالدین تهیه شده است:

من محمدتقی صمدزاده هستم. از اوایل انقلاب، مسئولیت‌هایی بر عهده داشتم که مانع از حضور مداوم من در جبهه می‌شد. با این حال، سرانجام در اولین اعزامم از پایگاه شمیرانات، همراه با تعدادی از نیروها به منطقه اعزام شدیم و مقابل دوکوهه مستقر شدیم. در اینجا با نیروهایی مواجه شدیم که سازماندهی چندان منظمی نداشتند و هر کدام داعیه‌های خاص خود را داشتند؛ از اینکه فرمانده چه کسی باشد تا نحوه مدیریت او.

برای حل این مسائل، با یکی از روحانیون آشنا که در آنجا حضور داشت اما لباس روحانی بر تن نداشت، توافق کردیم که بین دو نماز، جمع را به سمت وحدت و همدلی هدایت کند. خوشبختانه او توانست این قائله را آرام کند و تا حد زیادی نیروها را به پذیرش شرایط قانع کند. در همین فاصله، چند نفر از رزمندگان حاضر، از جمله شهید نوریان، شهید زین‌الحسینی، و دیگرانی که آن زمان نمی‌شناختم، مرا به‌عنوان یکی از نیروهای مناسب برای گردان تخریب انتخاب کردند. این انتخاب، آغاز ورود من به گردان تخریب بود.

در آن زمان، بچه‌های تخریب در دو چادر مستقر بودند که در پادگان دوکوهه، خارج از ساختمان‌های گردان‌ها، قرار داشت. در آنجا بود که با بچه‌های تخریب آشنا شدم. متأسفانه به دلیل حافظه ضعیفی که دارم، بسیاری از چهره‌های آن دوران را به‌خوبی به یاد نمی‌آورم، اما برخی خاطرات در ذهنم مانده است. به‌عنوان مثال، یکی از رزمندگان از روی کنجکاوی سراغ یکی از مین‌هایی که برای حفاظت از پادگان در اطراف آن کاشته شده بود رفت و آن را دستکاری کرد. این اقدام باعث صدمه دیدن او شد و در نهایت از سوی شهید پوررازقی مورد سرزنش قرار گرفت.

شبی که شهید حاج قاسم اصغری روی سیم خاردار خوابید

این خاطره، تنها تصویری است که از نخستین روزهای آشنایی‌ام با گردان تخریب در ذهنم باقی مانده است.

آنچه خواندید بخشی از مصاحبه ی حاج محمدتقی صمدزاده ، راوی و رزمنده گردان تخریب در گفت و گو با خالدین بود . برای مطالعه ی دیگر خاطرات ایشان وارد لینک زیر شوید :

خاطرات راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمدتقی صمدزاده

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5802
  • نویسنده : حاج محمدتقی صمدزاده
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01دی
عشق بی‌پایان به زیارت عاشورا
چرا باید همیشه من زیارت عاشورا بخوانم؟

عشق بی‌پایان به زیارت عاشورا

01دی
نحوه شهادت حاج ناصر اربابیان به روایت حاج ابراهیم قاسمی
شنیده بود عراق از سمت فکه نیز پیشروی کرده و نگران بچه‌های الوارثین شده بود

نحوه شهادت حاج ناصر اربابیان به روایت حاج ابراهیم قاسمی

01دی
تنها تصویری که از شهید توحید ملازمی در ذهن دارم
همه رزمندگان اهل جنگ و مبارزه بودند، اما...

تنها تصویری که از شهید توحید ملازمی در ذهن دارم

ثبت دیدگاه

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!