نمی دانم شهید حاج عبدالله نوریان (فرمانده گردان تخریب) در ما چه می دید که ما هنوز بعد از 58 سال در خودمان نمی بینیم. فکر می کنم به خاطر سادات بودنم که ایشان به ما خیلی احترام می گذاشت .
من به یاد ندارم که به حاج عبدالله گفته باشم اسم من را بنویس چون بیشتر اوقات اسم من جزو برگزیده های حاج عبدالله برای انجام ماموریت ها بود. تقریباً یکی ، دو هفته پیش خوابش را دیدم و دو الی سه ماه پیش خواب سید محمد را دیدم. من خیلی علاقه به سید محمد و حاج عبدالله داشتم. 10 روز پیش خواب حاج عبدالله را دیدم که یک کلاه و اورکت بر تن داشت و من را دید و احوالپرسی کردیم به ایشان گفتم : حاجی اجازه می دهی که من شما را ببوسم؟ گفت : چه کسی را می خواهی ببوسی؟ گفتم: عزیز دلم را و دست به گردنشان انداختم و ایشان را بوسیدم . من خیلی خواب ایشان را می بینم. اگر بگویم که شب ها با فکر ایشان می خوابم دروغ گفته ام اما همیشه در ذهنم هستند . شب های جمعه در هیئت هایی که می رویم خاطرات حاج عبدالله بازگو می شود و در موردش حرف می زنیم…