• امروز : دوشنبه, ۱۰ شهریور , ۱۴۰۴
شهید مهدی اسماعیلی پور

امروز در رکوع نماز یک چیزهایی نشانم دادند …

  • کد خبر : 2587
امروز در رکوع نماز یک چیزهایی نشانم دادند …

ما یک شهید اسماعیل پور داشتیم که ایشان همیشه سر نماز خیلی شدید گریه می کرد و اشک می ریخت . بعد از نماز سجده می‌کرد و اشک می ریخت. قبل از عملیات عاشورای سه بود . بعد از عملیات عاشورای سه که ایشان را دیدم خیلی خاکی شده بود . صورت و محاسنش خاک […]

ما یک شهید اسماعیل پور داشتیم که ایشان همیشه سر نماز خیلی شدید گریه می کرد و اشک می ریخت . بعد از نماز سجده می‌کرد و اشک می ریخت. قبل از عملیات عاشورای سه بود . بعد از عملیات عاشورای سه که ایشان را دیدم خیلی خاکی شده بود .

صورت و محاسنش خاک گرفته از محل عملیات بود که به الصابرین برگشت . یک کم از زاغه شهید ظفری از پل کرخه می آمدیم و می رسیدیم به زاغه شهید زعفری و یک مقدار که جلوتر می رفتیم به موقعیت الصابرین گردان تخریب می رسیدیم که شاید الان بچه هایی که خیلی قدیمی بودند یادشان باشد . من مدت کوتاهی انجا بودم. یک سکو مانند ساخته بودند به ارتفاع 30 سانت دورش بلوک چیده بودند و ملات ریخته بودند تا بشود روی ان نماز خواند. یک برزنت و پتویی پهن کرده بودند. که بچه ها هم نماز بخوانند و هم روی ان استراحت کنند. نماز جماعت هم آن جا برگزار می شد.

آن جا ماجرای حاج قاسم اصغری را گفت که حاج قاسم روی سیم خاردار خوابید و گروهان از روی پشتش رد شد. ما با شهید اسماعیل پور یک اموزش انفجارات رفتیم که در ان اموزش 4 الی 5 نفر بودیم که  سید محمد ما را نیمه شب سوار کرد. بیات و اسماعیل پور بود . در انجا در حال و هوای خودش بود و مثل آدمی بود که در فکر فرو رفته بود چشمانش گرد شده بود و گفت : امروز در رکوع یک چیزی نشانم دادند و گفتم چه چیزی نشانت دادند؟ یهو به خودش آمد و گفت : هیچی…

بچه وصلی بود. من آن تیکه ای را که از شهید اسماعیل پور دیدم و گریه هایی که از ایشان دیده بودم گفتم که ایشان در عملیات شهید می شود. که بعدا جزو شهدایی بود که من خیلی دوستش داشتم. به خاطر احوالات معنوی و عرفانی که داشت.

 

شهید مهدی کریمی ، شهید مهدی اسماعیلی پور

 

 

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2587
  • نویسنده : حاج مسعود میسوری
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

10شهریور
مجروحیت های شهید حاج قاسم اصغری
حاج قاسم از آن پس لنگان لنگان راه می‌رفت

مجروحیت های شهید حاج قاسم اصغری

03شهریور
پسته ای که روی زمین افتاده بود
مسئول تدارکات گردان ، شهید حسین کاشانی

پسته ای که روی زمین افتاده بود

ثبت دیدگاه