• امروز : جمعه, ۷ آذر , ۱۴۰۴
خاطره ای از شهید علیرضا خیاط فیض دارم

آخرین وداع شهید خیاط ویس با خانواده

آخرین وداع شهید خیاط ویس با خانواده

خاطره ای از شهید علیرضا خیاط فیض دارم که مربوط به یک یا دو روز قبل از شهادتش است. ایشان خطاب به من گفت: «ذبیح! یه کاری بکن. نمی‌خوای بری اهواز؟ چیزی کم نیست؟» گفتم: «بله، من اتفاقاً مشکل چاشنی دارم؛ چاشنی‌ها رطوبت زده‌اند و باید برم اهواز.» پیشنهاد داد: «بیا با هم بریم. من […]

خاطره ای از شهید علیرضا خیاط فیض دارم که مربوط به یک یا دو روز قبل از شهادتش است.

ایشان خطاب به من گفت: «ذبیح! یه کاری بکن. نمی‌خوای بری اهواز؟ چیزی کم نیست؟»

گفتم: «بله، من اتفاقاً مشکل چاشنی دارم؛ چاشنی‌ها رطوبت زده‌اند و باید برم اهواز.»

پیشنهاد داد: «بیا با هم بریم. من پیاده می‌روم، تو هم در مسیر سوارم کن تا بچه‌ها نفهمند که می‌خوام بروم. ».

از اینکه بچه ها بدانند به مرخصی میرود، حیا میکرد.

ما رفتیم. در خانه‌اش، خانواده‌اش را ندیدیم. شب جمعه بود و احتمالاً به بهشت‌آباد که ما بهشت زهرا می‌گوییم، اما اهوازی‌ها بهشت‌آباد می‌نامند، رفته بودند.

به آنجا رفتیم. خانم‌اش با پسر کوچکش مهدی، که چهار یا پنج ساله بود، آنجا بود.

آقای خیاط، آن‌ها را در آغوش گرفت، وداع کرد و گفت: «خداحافظ.»

سپس سوار ماشین شدیم و به جاده خرمشهر رفتیم، چاشنی‌ها را از اهواز برداشتیم و به منطقه بازگشتیم.

یک یا دو روز بعد، ایشان به‌درجه شهادت نائل آمدند.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=6588

بیشتر بخوانید

28مهر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمود تقی زاده
من محمود تقی‌زاده، اهل لاهیجان هستم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمود تقی زاده

28مهر
نحوه شهادت شهید مرتضی اسماعیل زاده
شوخ طبعی در میان اضطراب عملیات‌ها

نحوه شهادت شهید مرتضی اسماعیل زاده

28مهر
علی عاصمی یک عارف و استاد اخلاق بود
کی از فرماندهان نمونه در گفتار، رفتار و اخلاق

علی عاصمی یک عارف و استاد اخلاق بود

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.