• امروز : شنبه, ۱ دی , ۱۴۰۳
بعد از عملیات ام‌الرصاص ما را به فاو منتقل کردند...

هفت تن آل صفا به روایت حاج ذبیح الله کریمی

  • کد خبر : 5792
هفت تن آل صفا به روایت حاج ذبیح الله کریمی

بعد از عملیات ام‌الرصاص ما را به فاو منتقل کردند، جایی که مشغول ساخت سنگر بودیم و حاج عبدالله مدام تأکید می‌کرد که باید سریع‌تر کار کنیم. انتقال به فاو انجام شد، اما با گذشت سی یا چهل سال، جزئیات کاملی از آن دوران در خاطرم نیست. فقط می‌دانم تعدادی از نیروها انتخاب شدند تا […]

بعد از عملیات ام‌الرصاص ما را به فاو منتقل کردند، جایی که مشغول ساخت سنگر بودیم و حاج عبدالله مدام تأکید می‌کرد که باید سریع‌تر کار کنیم. انتقال به فاو انجام شد، اما با گذشت سی یا چهل سال، جزئیات کاملی از آن دوران در خاطرم نیست. فقط می‌دانم تعدادی از نیروها انتخاب شدند تا کاری مهم را انجام دهند: رفتن به جلوی خط ما، در نزدیکی خاکریزی که خط اول محسوب می‌شد، و ایجاد یک میدان مین ضد تانک. این میدان مین برای جلوگیری از پیشروی تانک‌ها و خودروهای دشمن به سمت خط اول طراحی شده بود.

ما تنها مین‌هایی که در اختیار داشتیم، مین‌های M19 آمریکایی بودند. آموزش کار با این مین‌ها را دیده بودیم و قرار بود این مین‌ها را جلوی خاکریز خودمان کار بگذاریم. چند تیم برای این کار مشخص شده بودند و شهید مجید رضایی سرپرستی هر دو تیم را بر عهده داشت. هر تیم، شب‌ها به میدان می‌رفت و مین‌ها را در محل مشخص‌شده کار می‌گذاشت. مین‌ها سنگین بودند و هر نفر می‌توانست تنها یک یا دو مین را حمل کند. کار براساس قدم‌شماری دقیق توسط شهید مجید رضایی انجام می‌شد تا مین‌ها در فواصل مشخصی قرار بگیرند و محل آن‌ها برای ادامه عملیات روشن باشد.

در یکی از شب‌ها، نوبت هفت نفر از نیروها بود که به همراه چند نفر دیگر، مین‌ها را آماده کرده و کار بگذارند. حاج آقا تاج‌آبادی نیز حضور داشت. آن شب، در حین اجرای عملیات مین‌گذاری، ظاهراً خمپاره‌ای یا گلوله‌ای در میان آن‌ها اصابت کرد و انفجار رخ داد. مین‌ها که در دست نیروها بودند نیز منفجر شدند و همه‌ی آن هفت نفر به شهادت رسیدند.

خوابی که برای حاج عبدالله نوریان دیدم

خبر شهادت این نیروها خیلی زود به ما رسید و حاج آقا تاج‌آبادی به همراه چند نفر دیگر، از جمله اصغر معصومی، برای پیدا کردن بقایای جنازه‌ها به محل رفتند. آن منطقه بین خاکریز ما و عراقی‌ها بود و شرایط بسیار سختی داشت. در تاریکی شب، آن‌ها هر چیزی که از جنازه‌ها پیدا کردند جمع‌آوری کردند. متأسفانه به دلیل شدت انفجار، تنها قطعاتی از بدن شهدا باقی مانده بود که هرکدام را به عنوان بخشی از جنازه‌ها برای خانواده‌هایشان فرستادند.

این حادثه باعث شد که عملیات مین‌گذاری متوقف شود. آقا سید تصمیم گرفت کار را متوقف کند و اجازه ادامه فعالیت را نداد. پس از این اتفاق، ما به مقر خودمان در کهن بازگشتیم. بعدها بچه‌ها برای شهدای این عملیات قبری نمادین در پشت کهن ساختند و به یادشان فاتحه خواندند.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5792
  • نویسنده : حاج ذبیح الله کریمی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01دی
تنها تصویری که از شهید توحید ملازمی در ذهن دارم
همه رزمندگان اهل جنگ و مبارزه بودند، اما...

تنها تصویری که از شهید توحید ملازمی در ذهن دارم

01دی
ابتکارات و ابداعات شهید اوس اکبر عزیز زاده
برای همه کاری هم بر رویش حساب باز می کردند

ابتکارات و ابداعات شهید اوس اکبر عزیز زاده

01دی
سبک خاص مداحی های شهید امیرمسعود تابش
دانش‌آموز دبیرستانی بود و در جبهه‌ امتحاناتش را می‌داد

سبک خاص مداحی های شهید امیرمسعود تابش

ثبت دیدگاه

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!