• امروز : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳
من نفهمیدم گفت قرارگاه نوح یا قرارگاه نور

من نمیدانستم نام قرارگاه ، نوح نبی است

  • کد خبر : 2598
من نمیدانستم نام قرارگاه ، نوح نبی است

ما گروهی متشکل از حدوداً ده نفر بودیم که چادر بنا می کردیم و دستشویی می ساختیم و هر کاری می کردیم . محوطه گردان تخریب را درست می کردیم تا بچه ها بیایند. در آنجا هنوز تدارکات نیامده بود. غذا کم بود و از جای دیگری می گرفتند. یک روز یک قابلمه غذا آمد […]

ما گروهی متشکل از حدوداً ده نفر بودیم که چادر بنا می کردیم و دستشویی می ساختیم و هر کاری می کردیم . محوطه گردان تخریب را درست می کردیم تا بچه ها بیایند.

در آنجا هنوز تدارکات نیامده بود. غذا کم بود و از جای دیگری می گرفتند. یک روز یک قابلمه غذا آمد و خیلی کم بود . من به شهبد حاج عبدالله نوریان (فرمانده گردان) گفتم : از صبح تا حالا داریم کار می کنیم ، بچه ها سیر نشدند .  قابلمه ها را بردار تا بریم و دور بزنیم . سوار ماشین شدیم و نزدیک پاسگاه برزگران بودیم و از پاسگاه رد شدیم به طرف مرز عراق رسیدیم و پیچید سمت راست و به یک مقر رفتیم. مقر ، سوله بود و بچه های شهرستان بودند . قابلمه دست من بود و کنار برادر عبدالله بودم . رفتیم در سوله و سلام دادیم . گفت ببخشید برادر ما از بچه های قرارگاه نوح هستیم و نزدیک شما هستیم . تدارکات هنوز نیامده اگر غذا دارید اندازه 10 نفر به ما بدهید.

سپاه یک قرارگاه مخفی زده بود به نام قرارگاه نوح و من نمی دانستم . برادر عبدالله هم طوری که کسی متوجه نشود کلمه قرارگاه نوح را گفته بود و من متوجه نشده بودم .

من نفهمیدم که به آن فرمانده سوله گفت قرارگاه نوح یا قرارگاه نور. آنها هم اندازه ده نفر در قابلمه ما غذا ریختند و بیرون آمدیم. به برادر عبدالله گفتیم خوب خالی بستی ها !

برادر عبدالله به من می خندید . ایشان درست گفته بود . اسمش قرارگاه نوح نبی بود. این یک خاطره ای بود که از نظر امنیتی بود که ایشان می توانست به من بگوید بیرون باش تا من بیایم اما می خواست به من درس بدهد. و این هم خاطره ای بود که من از برادر نوریان داشتم. بعد از جنگ فهمیدم قرارگاهی گه کار آبی ، خاکی انجام می داد اسمش نوح نبی بوده است.

بچه های رزمنده به تعبیر و روایت حاج مسعود میسوری
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2598
  • نویسنده : حاج حبیب ستوده
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

01دی
عشق بی‌پایان به زیارت عاشورا
چرا باید همیشه من زیارت عاشورا بخوانم؟

عشق بی‌پایان به زیارت عاشورا

01دی
نحوه شهادت حاج ناصر اربابیان به روایت حاج ابراهیم قاسمی
شنیده بود عراق از سمت فکه نیز پیشروی کرده و نگران بچه‌های الوارثین شده بود

نحوه شهادت حاج ناصر اربابیان به روایت حاج ابراهیم قاسمی

01دی
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمدتقی صمدزاده
تنها تصویری که از روزهای نخست آشنایی با گردان دارم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمدتقی صمدزاده

ثبت دیدگاه

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!


Fatal error: Uncaught TypeError: strtoupper() expects parameter 1 to be string, null given in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php:145 Stack trace: #0 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(145): strtoupper(NULL) #1 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(107): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hash_to_element(Object(DOMElement), 2, '<!DOCTYPE html>...') #2 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Controller.php(155): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hashes('<!DOCTYPE html>...') #3 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-conte in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php on line 145