حاج عبدالله نوریان بُعد معنوی و نظامی در شخصیتش را با همدیگر ترکیب کرده بود و این برای خود من هنوز هم جذاب است . یعنی آدم عجیبی بودند . ایشان ظاهرا قبل از انقلاب شاگرد آیت الله حق شناس بودند و به لحاظ اخلاقی وجوهاتی داشتند که به نظر من کمتر شخصیتی در جنگ پیدا می شد که این وجوه را با همدیگر داشته باشد . یعنی هم کار نظامی و هم اخلاقی بکند ، هم حواسش به مسائل شرعی باشد . هم آدم مهربان و دلسوزی باشد و هم به دنبال ارتقاء سطح معنوی بچه ها باشد . نه فقط دنبال پیشرفت سطح نظامی بچه ها برای اینکه جنگجوی خوبی باشند . بلکه میخواست آدم هایی باشند که بعدا هم به درد بخورند . شاید زمانی بعد از خودش و این زمان ها را می دید ، که میخواست آدم هایی را تربیت کند که بعد ها آدم های بدرد بخوری در جامعه باشند . به نظرم با این دیدگاه نگاه می کرد . حاج عبدالله به غیر از فرماندهی ، حکم پدر را هم داشت و از بچه ها مواظبت می کرد . هم به لحاظ اخلاقی هم به لحاظ جسمی ، به همه ی ابعاد دقت می کرد . دقتش برای من جالب بود .
ایشان به تازگی هم متاهل شده بود . فرزندش هم بعد از شهادتش به دنیا آمد . خاطره ای را از حاج آقای تاج آبادی شنیدم که ایشان میفرمودند یک وقت هایی حاج عبدالله به من می گفت که روضه بخوان چون که من گریه کم دارم برای اینکه روحم تکیمل بشود و کامل بشوم .
این ویژگی ها نه تنها برای من ، بلکه حتی برای آدم هایی که به قول معروف لوتی منش بودند هم جذاب بود و حاج عبدالله را دوست داشتند . آن ها که نماز شب خوان بودند حاج عبدالله را دوست داشتند و آن هایی که آدم های جنگجویی بودند هم به همین صورت . یعنی شخصیت حاج عبدالله یک شخصیت چند وجهی بود و برای همین همه دوستش داشتند . همه دوست داشتند با ایشان ارتباط داشته باشند . این فقط برای ما نبود . حتی در سطح لشگر هم این مشهود بود که روی حاج عبدالله یک حساب ویژه ای باز می کنند . اگر حرفی را راجع به مسائل نظامی می زد ، از حاج عبدالله می پذیرفتند . می گفتند اگر ایشان این قول را می دهد حتما رعایت می کند چون بچه ها را برای این مدل کار آماده کرده است . بالاخره یک اعتمادی وجود داشت . البته این نکته را باید مورد توجه قرار دهید که ما در دانشگاه افسری دوره نگذرانده بودیم که بگوییم این ها را پاس کردیم ، پس می توانیم این کارها را انجام بدهیم . بلکه ما یک سری ک آدم های معمولی از جمله دانش آموز ، دانشجو و … بودیم . بیشترین سن ، مثل حاج عبدالله بیست و چند سال سن داشتند . این ها هیچ دوره ای را در دانشکده نگذرانده بودند . بنا بر این باید خودشان به سطح علمی فرمانده لشگر و فرماندهان ارشد میرسیدند . و باید به این باور می رسیدند که میتوانند این کار را انجام بدهند .
حاج عبدالله از جمله آدم هایی بود که اگر می گفت ما برای این کارها آمادگی داریم ، قبل از آن حتما بچه ها را هم از لحاظ روحی روانی و هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ نظامی ، آماده می کرد که بتوانند کار را انجام بدهند . با این وصف نگاه کنید که این شخصیت ، نه نظامی بود و نه دوره ای دیده است و نه دوره افسری گذرانده است .
خب این کار ها سخت بود اما حاج عبدالله نجام می داد و خیلی هم خوب انجام می داد . به نظر من مواظبتی که از بچه ها می کرد ، هم به لحاظ ارتقاء روحیه شان ، هم معنویت و هم از نظر ارتقا سطح آموزش نظامی ، کار فوق العاده ای در زمان خودش بوده است .