• امروز : جمعه, ۷ دی , ۱۴۰۳
خاطره هایی از روحیه ی مهربان شهید نوریان

گنجشک هایی که از لب برکه آب میخوردند

  • کد خبر : 4001
گنجشک هایی که از لب برکه آب میخوردند

بعضی از بچه های گردان تخریب نماز شب خوان بودند و تا صبح بیدار بودند و بعضی هم تا اذان صبح میخوابیدند . اما در هر صورت ، بعد نماز صبح کسی حق خوابیدن نداشت . بعد از نماز صبح برای ورزش و نرمش و دعای صبحگاهی میرفتیم بیرون محوطه تا بعد از طلوع آفتاب […]

بعضی از بچه های گردان تخریب نماز شب خوان بودند و تا صبح بیدار بودند و بعضی هم تا اذان صبح میخوابیدند . اما در هر صورت ، بعد نماز صبح کسی حق خوابیدن نداشت . بعد از نماز صبح برای ورزش و نرمش و دعای صبحگاهی میرفتیم بیرون محوطه تا بعد از طلوع آفتاب که برای صبحانه برمیگشتیم .

خاطرم هست که حاج عبدالله نوریان گردان را می دواند و شعار و صلوات می فرستاد و ما تکرار میکردیم . قرص خورشید که می خواست بیرون بیاید ، همه را نگه می داشت . می گفت خورشید را با صلوات برای طلوع بیرون بیاورید .خاطرم هست آنقدر صلوات می فرستادیم که کف می کردیم .
یادم هست یک روز دیگر در صبحگاه داشتیم می دویدیم و شعار می دادیم و صلوات می فرستادیم که به یک برکه ی آب رسیدیم . حاج عبدالله کل گردان را نگه داشت . گفت سکوت کنید . گفتیم چی شده ؟ گفت دو سه گنجشک در برکه دارند آب می خورند . این ها دارند خدا را سجده می کنند . خدا را تسبیح می گویند . تکان نخورید تا آبشان را بخورند و بعد پرواز بکنند . شهید حاج عبدالله نوریان تا این حد رئوف و مهربان بودند که به یک گنجشک رحم می کرد .

در عملیات والفجر هشت ، بعد از آن که شهید سید اسماعیل موسوی را آوردیم و سوار قایق کردند و رفت ، یادم هست یک اسیری مجروح شده بود . یکی از بچه های گردان های دیگر می خواست او را بکشد که زجر نکشد . حاج عبدالله که متوجه تصمیم او شد عصبانی شد و اجازه نداد . خیلی به آن ها توپ و تشر زد که چرا می خواهید بزنید ؟ این مجروح عراقی هم مجروح هست و هم اسیر شده است . اگر خیلی می خواهید عنایت کنید ، در قایق بگذاریدش و به عقب ببریدش که همین اتفاق هم افتاد . بچه های خودمان کمک کردند و مجروح را سوار قایق کردند و برای مداوا عقب فرستادند .

من بچه ای که ناصالح باشد را نمی خواهم
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=4001
  • نویسنده : حاج اسماعیل گوهری
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

04دی
عشق و اطاعت رزمنده ها از حاج قاسم بدلیل اخلاصش بود
این اطاعت از سر عشق بود، نه اجبار

عشق و اطاعت رزمنده ها از حاج قاسم بدلیل اخلاصش بود

02دی
نمیتوانستم جای خالی حاج عبدالله را تحمل کنم
نمی‌توانم حالات و شخصیت حاج عبدالله را توصیف کنم، اما...

نمیتوانستم جای خالی حاج عبدالله را تحمل کنم

ثبت دیدگاه

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!


Fatal error: Uncaught TypeError: strtoupper() expects parameter 1 to be string, null given in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php:145 Stack trace: #0 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(145): strtoupper(NULL) #1 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(107): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hash_to_element(Object(DOMElement), 2, '<!DOCTYPE html>...') #2 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Controller.php(155): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hashes('<!DOCTYPE html>...') #3 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-conte in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php on line 145