• امروز : جمعه, ۱۸ مهر , ۱۴۰۴
من می‌خواهم گروه تخریب تشکیل دهم

موسس و فرمانده تخریب در شمال کشور؛ شهید محمد رحیم بردبار

  • کد خبر : 6605
موسس و فرمانده تخریب در شمال کشور؛ شهید محمد رحیم بردبار

همیشه فکر میکردم که فرمانده، حداقل پنج یا شش سال از من بزرگ‌تر است. اما پس از شهادت شهید بردبار، فهمیدم که جوان‌تر بوده و فقط 4 ماه بزرگتر بوده است و به دلیل ابهت بالایی که داشت من متوجه تفاوت سنی اندکمان نشده بودم . این فرمانده، آدمی بسیار جدی، منظم، در عین حال […]

همیشه فکر میکردم که فرمانده، حداقل پنج یا شش سال از من بزرگ‌تر است. اما پس از شهادت شهید بردبار، فهمیدم که جوان‌تر بوده و فقط 4 ماه بزرگتر بوده است و به دلیل ابهت بالایی که داشت من متوجه تفاوت سنی اندکمان نشده بودم . این فرمانده، آدمی بسیار جدی، منظم، در عین حال عاطفی بود و هوای بچه‌ها را بسیار داشت.

یک روز گفت: «من می‌خواهم گروه تخریب تشکیل دهم.»

شهید محمد رحیم بردبار، نه‌تنها یک فرمانده، بلکه بنیان‌گذار رسمی گردان تخریب در شمال کشور بود. قبل از او، تخریب‌چی‌هایی از گیلان، گلستان و مازندران وجود داشتند، اما پراکنده و غیررسمی بودند. ایشان برای اولین بار، یک واحد منسجم، رسمی و آموزش‌دیده از تخریب‌چی ‌های شمال تشکیل داد.

در آن واحد، بچه‌های تهران هم بودند، اما ما  بچه‌های شمال  اصلی‌ترین هسته را تشکیل می‌دادیم. ما را به پروژه انرژی اتمی آبادان فرستادند و آنجا آموزش‌های تخصصی دیدیم.

یکی از معروف‌ترین مین‌هایی که در آن دوران کشف شد، «مین نخ‌شیری» بود.

این نام، به‌یاد یکی از شهدای تخریب گیلان گذاشته شد که برای اولین بار در وسط یک معبر، این مین را شناسایی و خنثی کرد. این مین، بعداً در سراسر ایران به نام شهید شناخته شد  چون خود شهید، آن را کشف کرده بود. این شهید، بچه‌ ی نکا بود. از خانواده‌ای بسیار مذهبی، و از مبارزان سیاسی قبل از انقلاب. و هنوز هم مظلوم است. نه در زمان حیات، بلکه حتی پس از شهادت.

شهید بردبار، چنان در دل بچه‌ها نشسته بود که حتی ما که کمی «شرّ و شور» بودیم، تحت تأثیر روحیه او قرار می‌گرفتیم. او شب‌ها، کنترل ما را به‌دقت انجام می‌داد و ما را مرید راهش کرده بود.

یکی از دوستانش، چند سال پیش به من گفت:

«من مسئول پرسنلی بودم. وقتی گفتم بچه‌های تخریب، خسته‌کننده‌اند، شهید بردبار خندید و گفت: “این‌ها بازوهای تخریب هستند! هرجا نیاز باشد، ما این‌ها را می‌فرستیم.”»

این جمله، نظر من را ۱۸۰ درجه عوض کرد. من فهمیدم که در تخریب، دو گروه وجود داشت:

– یکی ما  که شر و شور بودیم، دیگری آن‌ها  که همیشه در حال ذکر و نماز بودند.

اما در پایان، همان‌کسی که بیشتر شهید داد، ایمان قوی‌تری داشت. نه آن‌که فقط عکس می‌گرفت.

ایشان فکر می‌کرد که جبهه، مدرسه‌ای برای تربیت انسان است.

یک‌بار، وقتی از مرخصی برگشت، دید که ۲۰ نفر از ۴۰ نفر گردان، در حال بازی هستند.

بلافاصله، چند نفر را صدا کرد. ماشین را گرفت و آن‌ها را به مأموریت فرستاد. حتی یکی را که زخمی بود، هم با خود برد. او همیشه به خانواده‌های مجروحین و شهدا سر می‌زد.

وقتی مرخصی می‌گرفت، اول به خانه خودش می‌رفت. سپس با تویوتای فرماندهی، چند نفر از بچه‌های قدیمی را سوار می‌کرد و به خانه شهدا و مجروحین می‌رفت تا مشکلاتشان را پیگیری میکرد. این رفتار، ارزشی بی‌بدیل داشت. شهید محمد رحیم بردبار، حتی پس از شهادتش مظلوم ماند. در ورودی شهر نکا، تابلویی با هزینه شخصی برپا شده است  اما هنوز جایگاه واقعی‌اش را ندارد.

پس از شهادت شهید بردبار، آقای صلاح‌کار و سپس شهید خوش‌محمدی، فرماندهی را بر عهده گرفتند.

بعد از آن‌ها، آقای حقی تا پایان جنگ، فرمانده تخریب بودند.

در مجموع، در گیلان، ۱۲۰ نفر از گردان تخریب شهید شدند. همه با آدرس و مشخصات کامل ثبت شده‌اند.

من امروز، با افتخار می‌گویم که شهید محمد رحیم بردبار، افتتاح‌کننده و تشکیل‌دهنده رسمی تخریب در شمال کشور بود

السلام علیکم و رحمه‌الله

 

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=6605
  • نویسنده : حاج سید حسین دل زنده
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

13مهر
از خدمت به رزمندگان تا بدرقه زائران کربلا
حکایتی از زندگی شهید حمیدرضا ترابی

از خدمت به رزمندگان تا بدرقه زائران کربلا

12مهر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج سید حسین دلزنده
بسم اللهی که راهگشای ماموریت های ما شد

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج سید حسین دلزنده

ثبت دیدگاه