خدا رحمت کند شهید دهقان و ستوان بیقام که بنده خدا یک دختر هم داشت و بچه شیراز بود. این بنده خدا زمانی که فرمانده آقای حاتمی به مرخصی رفته بود به جای ایشان فرمانده بود. بعد از اینکه شهید شد یک نفر دیگر امد. همیشه به ما می گفت کانال بکنید تا تیر مستقیم به شما برخورد نکند. روز عملیات فهمیدیم که حرف هایش خیلی به درد خورد. اگر کانال ها نبود یک نفر از ما زنده نبودیم. همه ی بچه ها از کانال فرار می کردند. کانال بود به عمق 5/1 متر که بچه ها کنده بودند. خدا رحمتش کند خیلی بچه خوب و دوست داشتنی بود. روزی که ارتقاء درجه پیدا کرد. سروان شد و لباس سروانی هم پوشیده بود و آمده بود که خط را بازدید کند . کنار بیسیم چی بود و به بی سیم چی گفت بیا برویم. متوجه نبود که 106 دارد به سمتش می اید. و 106 جلوی ایشان منفجر شد و ایشان همان جا شهید شد. کسی جرأت نمی کرد ایشان را جمع کند چون بدنش تکه تکه شده بود. یک سرباز بود به نام جباری که در خط شرهانی بودیم به گفته خودش گفت که یک شب من خواب بودم و من را بیدار کرد و گفت بلند شو . مردم به امید من و تو هستند و تو داری چرت می زنی و 45 روز برایش اضافه خدمت زده بود. همین بنده خدا رفت جنازه ایشان را جمع کرد و در پلاستیک پیچید. و شهید دهقان را به عقب آرودند. دهقان خیلی آدم خوب و با صفا با موهای جوگندمی بود. آن موقع فکر کنم حدود 43 سال داشت.
خدا رحمت کند شهید دهقان را
مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
- کد خبر : 2912
خدا رحمت کند شهید دهقان و ستوان بیقام که بنده خدا یک دختر هم داشت و بچه شیراز بود. این بنده خدا زمانی که فرمانده آقای حاتمی به مرخصی رفته بود به جای ایشان فرمانده بود. بعد از اینکه شهید شد یک نفر دیگر امد. همیشه به ما می گفت کانال بکنید تا تیر مستقیم […]
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2912
- نویسنده : آقای جواد رجبی
- منبع : خالدین