• امروز : چهارشنبه, ۲۳ مهر , ۱۴۰۴
امامزاده‌ای برای بچه‌های تخریب

شهید عبدالعظیم خلیل‌زاده، کوچک‌ترین رزمندگان ما…

  • کد خبر : 6535
شهید عبدالعظیم خلیل‌زاده، کوچک‌ترین رزمندگان ما…

شهید عبدالعظیم خلیل‌زاده، یکی از کوچک‌ترین رزمندگان ما بود.  شاید تنها ۱۳ سال داشت. ایشان با یک زجرات (کامیون کوچک) به جبهه آمدند. در ابتدا، به دلیل سن کم، نمی‌خواستند او را در کار تخریب بگیرند و قصد داشتند در بخش تبلیغات استفاده کنند. اما چون همه‌مان هم‌کوچه و هم‌خیابان بودیم، او را به تخریب […]

شهید عبدالعظیم خلیل‌زاده، یکی از کوچک‌ترین رزمندگان ما بود.  شاید تنها ۱۳ سال داشت. ایشان با یک زجرات (کامیون کوچک) به جبهه آمدند. در ابتدا، به دلیل سن کم، نمی‌خواستند او را در کار تخریب بگیرند و قصد داشتند در بخش تبلیغات استفاده کنند. اما چون همه‌مان هم‌کوچه و هم‌خیابان بودیم، او را به تخریب آوردیم.

آقای قدیرعلی قصری گفتند: «باید برود آموزش ببیند.» همه‌مان دوره‌های آموزشی کاشت مین، برداشت مین و انفجار را گذراندیم. اما این بچه آن‌قدر تیزهوش و بااستعداد بود که به‌سرعت تمام انواع مین‌ها  از جمله M19، M16، والمری و پدافندی را شناخت. ابتدا او را در «زاغه» گذاشتند تا مین‌ها را بشناسد، سپس به‌عنوان «کمک مربی» و در نهایت بعنوان «مربی پایه» فعالیت کرد.

 

او در عملیات‌های «محرم»، «الفجر مقدماتی»، «خیبر» و «کربلا» شرکت کرد. در منطقه کردستان، دو بار مجروح شد. در آخرین مجروحیت، عراقی‌ها توانستند او را اسیر کنند و به بیمارستان آل‌رشید بغداد منتقل نمایند. پس از یک یا دو روز، در همان‌جا به‌شهادت رسید و خاک‌سپاری شد.

در عملیات «الفجر مقدماتی»، من کنارش بودم. به همه دستور داده بودند که سنگر بزنند. همه سنگر کندند، اما تنها چند نفر  از جمله خلیل‌زاده  سنگرشان را به‌سوی قبله کندند و در آن نماز می‌خواندند، غذا می‌خوردند و حال‌وهوایی معنوی داشتند.

پس از ۱۶ سال، جنازه‌اش بازگردانده شد. تنها حدود ۲۰ درصد از بدنش از بین رفته بود و بقیه‌اش سالم مانده بود. همه بزرگان تخریب و جبهه می‌گفتند: «این بچه پاک بود، اهل تقوا، اهل خدا و اهل نماز شب بود.»

پس از ۱۹ سال، مردم جنازه‌اش را چنان تشییع کردند که گویی تازه شهید شده است. امروزه، مزارش تقریباً به‌صورت امامزاده‌ای برای بچه‌های تخریب شناخته می‌شود. هرگاه جمع می‌شویم، موکبی در کنار مزارش برپا می‌شود. ایشان اهل دعا، زیارت و عاشورا بود.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=6535
  • نویسنده : حاج احمدرضا هادی پور
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

22مهر
نحوه شهادت شهید علیرضا عاصمی
چرا مردم را بترسانیم؟ ما آن بمب ها را خنثی می‌کنیم

نحوه شهادت شهید علیرضا عاصمی

22مهر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج هومان جعفری
اولین اشتباه، آخرین اشتباهت است

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج هومان جعفری

13مهر
از خدمت به رزمندگان تا بدرقه زائران کربلا
حکایتی از زندگی شهید حمیدرضا ترابی

از خدمت به رزمندگان تا بدرقه زائران کربلا

ثبت دیدگاه