• امروز : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳

تصویری که از شهید رضا صمدیان در ذهن دارم

  • کد خبر : 5819
تصویری که از شهید رضا صمدیان در ذهن دارم

رضا صمدیان، در اوایل حضورش در گردان تخریب بود. اما به دلایلی که دقیقاً نمی‌دانم، یک کدورت کوچک با مسئولین گردان پیدا کرد و از آنجا رفت. با این حال، از نظر شهید نوریان کاملاً مطمئن بودم که او بی‌جهت به کسی سخت نمی‌گرفت یا ناراحتی ایجاد نمی‌کرد. تا حدی که ایشان را می‌شناختم، بعید […]

رضا صمدیان، در اوایل حضورش در گردان تخریب بود. اما به دلایلی که دقیقاً نمی‌دانم، یک کدورت کوچک با مسئولین گردان پیدا کرد و از آنجا رفت. با این حال، از نظر شهید نوریان کاملاً مطمئن بودم که او بی‌جهت به کسی سخت نمی‌گرفت یا ناراحتی ایجاد نمی‌کرد. تا حدی که ایشان را می‌شناختم، بعید بود که بدون دلیل خاصی چنین اتفاقی افتاده باشد.

رضا در آن دوره، کمی از بچه‌های شلوغ گردان بود، اما نمی‌توانم بگویم علت این جدایی شلوغی او بود. در گردان تخریب، تعداد زیادی از بچه‌ها پرجنب‌وجوش و شلوغ بودند، و این ویژگی خاص رضا نبود که باعث ناراحتی شهید نوریان شود. بعید می‌دانم شلوغی او باعث این اختلاف شده باشد، چرا که شهید نوریان با هرکس متناسب با شخصیت و روحیاتش رفتار می‌کرد و تلاش می‌کرد ارتباط خوبی با همه داشته باشد.

شهید نوریان، برخلاف برخی از مسئولین گردان‌های دیگر، بیشتر وقتش را در خارج از گردان می‌گذراند. کارهای او اغلب شامل شناسایی میدان‌های مین، جمع‌آوری اطلاعات، تأمین مین‌ها برای آموزش نیروها و ایجاد برنامه‌هایی برای دوران‌های بی‌عملی بود تا بچه‌ها بیکار نمانند. او حتی در زمانی که عملیات متوقف بود، تلاش می‌کرد که وظایفی برای نیروها ایجاد کند و کمتر وقتش را به استراحت می‌گذراند.

زمانی که در گردان بودیم، اغلب اوقات بیرون از محل مستقر بودیم و شب‌ها، گاهی تا نیمه‌شب، به گردان بازمی‌گشتیم. معمولاً ساعت ۱۲ شب می‌رسیدیم و می‌خوابیدیم و صبح زود، حوالی ساعت ۸ یا ۹، دوباره گردان را ترک می‌کردیم. بنابراین، ارتباط نزدیک و مداومی با بچه‌ها در گردان نداشتیم.

گاهی غذای شهید مصطفی مبینی را میخوردیم

با توجه به این مسائل، نمی‌توان به‌طور قطع گفت که علت جدایی رضا صمدیان چه بود. اما بعید می‌دانم که به دلیل شلوغی یا مشکلی از سوی شهید نوریان بوده باشد، چرا که روحیه شهید نوریان و رفتار او با نیروها همیشه بر پایه درک و مهربانی بود.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5819
  • نویسنده : حاج ابراهیم قاسمی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

02دی
نمیتوانستم جای خالی حاج عبدالله را تحمل کنم
نمی‌توانم حالات و شخصیت حاج عبدالله را توصیف کنم، اما...

نمیتوانستم جای خالی حاج عبدالله را تحمل کنم

02دی
جنازه افسر بعثی عراقی که خاک هم قبولش نمیکرد
حاج عبدالله نیز از ما خواست برای این جنازه استغفار کنیم

جنازه افسر بعثی عراقی که خاک هم قبولش نمیکرد

ثبت دیدگاه

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!