هر روز یک خاطره از شهدا ببینید و بخوانید
- امروز : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
پیشنهاد ما:
خاطره بچه های پشتیبانی لشگر از شهید حاج عبدالله نوریان
جامعه‌ی مأنوس با فرهنگ ایثار و شهادت توقف و عقبگرد نخواهد داشت
مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید
احترامی که شهید داوود ابراهیمی به پدر و مادر میگذاشت
مسئول چایی ، شهید اصغر رحیمی
روایتی از ملاقات شهید نواب صفوی و امام خمینی
روزی که مصطفی شهید شد و من شیمیایی شدم
می خواد منم یکی لنگه خودش باشم
موقعیت قلاجه
گروه سه نفره ی شهید پیام پوررازقی و شهید محمد مرادی و من
شهید پیام پوررازقی در عملیات کربلای یک شهید شد . سن ما تقریبا یکی بود البته تقریبا همه گردان به همین صورت بود و همه متولیدن دهه ی چهل بودند با دو سه سال جلوتر یا عقب تر . تقریبا همه با همدیگر هم سن و سال بودیم اما من با شهید پور رازقی متولد […]
بمباران منطقه عملیاتی کربلای یک به روایت حاج علی اکبر جعفری
در منطقه ی عملیاتی کربلای یک ، یک شکاف در محل استقرار ما بود که دهانه اش باز بود و ما در انتهایش چادر زده بودیم. . جای ما تخریب چی ها آن جا بود . یک روز هواپیما های عراق آمد و زاغه مهمات لشگر امام رضا علیه السلام را زد . زاغه مهمات […]
تبانی شهید علی پیکاری ، شهید سید محمد زینال حسینی و علی شکاری
سال شصت و پنج بود که ما به موقعیت قلاجه در منطقه مهران اعزام شده بودیم . شهید سید محمد زینال حسینی (فرمانده گردان) به من قول داده بود که اجازه دهد ما هم در عملیات بعدی شرکت کنیم اما نمی خواست به قولش عمل کند. به سید محمد گفتم : عملیات نزدیک است . […]
عباس یک ماشین چپی گردنِ گردان گذاشت
شهید عباس بیات در مقر گردان ، در موقعیت قلاجه بود . ما هم که از مرخصی برگشتیم به قلاجه رفتیم . من و شهید رضا صمدیان منتظر بودیم تا ماشین غذا برسد و ما را به مقر تخریب ببرد. عباس راننده ماشین تدارکات بود. در آشپرخانه ایستاده بودیم که بالاخره ماشین آمد و ما […]
اگر میخواهید شهید شوید با اخلاص کار کنید
جنگ خیلی دوام ندارد و ما هم ماندیم و محروم شدیم
خاطرات اسارت در اردوگاه موصل
مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟
هر کس ریش داشت را میزدند و محاسنش را میکندند
روایت آزاده ی سرافراز ارتشی از اسارت سربازان ارتش در جبهه دهلران
بچه های شر و شیطون گردان به روایت حاج علی اکبر جعفری
دوربین های نماز جمعه ، خبر جانبازی من رو به مادرم دادند
شهید زعفری آرپیجی را انداخت وسط آتش
شهداء مصداق ( صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) هستند
خداوند خریدار جانها و تلاشها و مجاهدت هاست
و با آنها پیکار کنید؛ تا فتنه باقی نماند
اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت‌پرستی ادامه می‌دهد
اگر حقّ با قلب پیوند خورده باشد، شهادت از عسل شیرین تر است
