گنجشکی که در جبهه تصادف کرده بود و باید تشییع میشد گفت: من وظیفه دارم که الان بروم هر کاری می خواهید بکنید اما نمازتان را اول وقت بخوانید بکار گرفتن مین های عراقی ها ، علیه خودشان شما حمله دار هستید؟ نه من حمله کن هستم سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر میگفتن کاوه کوموله بوده ، حرفش میشه پولاشونو برمیداره میاره سپاه من در خواب رسول خدا را ديدهام
در کربلای ۵ ما دو تیم بودیم . تیم اول قرار بود قبل از اینکه ما وارد به گردانی که به آن مامور شده بودیم ، برود و معبر بزند و بعد از آن که ما وارد شدیم با استفاده از معبر تیم اول برویم به سمت عراق . قرار شده بود اگر تیم اول موفق […]
ما یک شهید اسماعیل پور داشتیم که ایشان همیشه سر نماز خیلی شدید گریه می کرد و اشک می ریخت . بعد از نماز سجده میکرد و اشک می ریخت. قبل از عملیات عاشورای سه بود . بعد از عملیات عاشورای سه که ایشان را دیدم خیلی خاکی شده بود . صورت و محاسنش خاک […]