چادر و دسته ی کودکستان به روایت حاج اسدالله سلیمانی
چهارده نفر از بچه ها شهید شدند و ما شیمیایی شدیم
دست و پایش را گرفتیم و در آب انداختیمش
یک بار سفارش سید مجتبی را به برادرش کردم
شیفته ی سیدابراهیم شدم ، طوری که حاضر بودم جانم را فدایش کنم …
پیش بینی بُحَیراء از نبوت حضرت محمد صل الله علیه و آله
به علماء و روحانیون تاکید میکنم که حرف های جوانان و اندیشمندان را با روی گشاده و آغوش باز بشنوید …
هر كه دلش مخالف ما خاندان بود اهل هلاكت و نابودى خواهد بود
شهید عبدالعظیم خلیلزاده، یکی از کوچکترین رزمندگان ما بود. شاید تنها ۱۳ سال داشت. ایشان با یک زجرات (کامیون کوچک) به جبهه آمدند. در ابتدا، به دلیل سن کم، نمیخواستند او را در کار تخریب بگیرند و قصد داشتند در بخش تبلیغات استفاده کنند. اما چون همهمان همکوچه و همخیابان بودیم، او را به تخریب […]