در مشهد بود اما نامه هایش را از جبهه برای ما میفرستاد
روزی که پاسدار وظیفه شهید حاج قاسم اصغری به گردان تخریب آمد
ماجرای درخواست آیت الله کاشانی از مصدق به روایت نوه آیت الله
ما نیرویی می خواهیم که اگر لازم شد، خودش را روی مین بیاندازد
مقاومت خرمشهر معادلات دشمن را بر هم زد
انگار خداوند، سگ ها را مامور کرده بود تا ما را نجات دهند
قرآن جیبی سردار هویزه ، شهید سید حسین علم الهدی
چهل و پنج روزی که حاج پرویز معصومی در گردان تخریب بود
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اینجانب علیاکبر فضلی، متولد سال ۱۳۳۷ در شهرستان محلات هستم و در خانوادهای مذهبی رشد کردم. پدرم، مرحوم محمدکریم، بقال محل بود و در همان مغازه کوچک، با صداقت و سختکوشی امرار معاش میکرد. ایشان اصالتاً اهل یکی از روستاهای شهرستان خمین بود و از همشهریان حضرت امام […]