مقدمات عملیات ، شش ماه قبل از والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی
نمایشنامه کوتاه خاطره (برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم)
داداش حسین مرد خدا بود…
تصور میکردند با رحلت امام فروپاشی نظام مقدس آغاز میشود
عراق می دانست که می خواهیم عملیات داشته باشیم
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت اول)
نحوه آشنایی من با گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله
آن روز فهمیدیم که خاک هم پذیرای جنازه افسر بعثی نیست
بسم الله الرحمن الرحیم حسین امیری نیا ، اهل روستای طرود ، از توابع فیروزکوه هستم . من در سال 1361 در جبهه بودم . 25 ماه در جهاد سازندگی استان تهران و در واحد مهندسی رزمی بودم . یک روز به آبادان رفته بودم که شهید عبدالله نوریان را در آنجا دیدم . یکی […]