آرایشگاه شهید عباس بیات
تیر به پهلوی مصطفی خورده بود اما بجای ناله میگفت یا فاطمه الزهراء س
حتی وزرا و مسئولان مرا نمیشناختند
وقتی حاج عبدالله میخواست روحیه و معنویتش را تقویت کند
سومین گردهمایی رزمندگان گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام
به نظرم آیفا خاطره ای جدا نشدنی از خاطرات گردان تخریب است
هیچ وقت نگفت که نمی شود و نمی توانم
لاستیک هایی که مسلح شده بود
سال 58 بود وقتی وارد سنندج شدیم ، درگیری اوج پیدا کرده بود . یه تپه ای بود که بهش میگفتن باشگاه افسران ،تقریبا خوابگاه مانند بود ،که ما اونجا مستقر شده بودیم بالای تپه طوری بود که به همه جا تمرکز داشتیم . بهار 58 تازه انقلاب پیروز شده بود.عکسشم هست اتفاقا موهامم خیلی […]