شوخی شوخی با فرمانده گردان هم شوخی !
آخرین نامه ای که برای شهید صبرعلی کلانتر به جبهه آمد
از سیره ی پیامبران تا مقدمه سازی برای ظهور
و با آنها پیکار کنید؛ تا فتنه باقی نماند
نصف موهایش را زدیم و گفتیم ماشین اصلاح خراب شده
شهید حمیدرضا دادو حوله ی خودش را به من داد
نقطه قوتی دارم که قیافهام شبیه برادران افغانستانی است
کمال صدق و محبت ببین نه نقص گناه
چند روز قبل از شانزدهم دیماه چند روز قبل از شانزدهم دیماه ۱۳۵۹ یک گوشه نشسته بود و با حسرت به قرآن کوچیکی که همیشه همراهش بود نگاه میکرد . وقتی متوجه حضور دوستاش شد ، گفت : وارد هویزه که شدم ، تصمیم گرفتم هرچه از قرآن و نهج البلاغه یاد گرفتم رو در […]