عملیات بیت المقدس دو به روایت حاج احمد حسین خانی
قلب انسان هم مثل این سنگ ها سیاه و کدر میشود
گردان تخریب ، بعد از عملیات خیبر ، منطقه عمومی جفیر
گردو هایی که حساب و کتاب داشت و کار به دستمان داد
نمیدانم من بیشتر احمد را دوست داشتم یا او
یک بار سفارش سید مجتبی را به برادرش کردم
نباید به مارکس توهین کنیم
زخم زبان های مردم و اقوام را چه طور تحمل کنم؟
همسر شهید مدافع حرم ، علی زاده اکبر روایت میکند : من و علی قبل از ازدواج هیچ گونه آشنایی با هم نداشتیم و جالب است که واسطه وصلت بین ما هم شهدا شدند. همسرم قبل از ازدواج با بخش فرهنگی بنیاد شهید همکاری میکرد و از طریق کارمند بنیاد به خانواده ما معرفی شد. […]
خاطره یک سرباز … تابستون بود و من سرباز بودم. تو تیپ ۲۱ امام رضا (ع). جلوی اکثر گردانها تو تیپ یه باغچه هست که معمولا سبزی توش میکارن. سبزی های جلوی گردان تخریب خیلی تازه و خوب بود. قبل نهار رفتم که یه پاتکی بزنم! مشغول جمع کردن سبزی بودم که یه دفه یکی […]