این امتحانی بزرگ از جانب پروردگار است
آخرین نامه ای که برای شهید صبرعلی کلانتر به جبهه آمد
تعبیر اباعبدالله الحسین علیه السلام از شهادت خود
عملیات بدر به روایت حاج حبیب فرخی
حاج قاسم من را به گردان تخریب برد
از خودت بپرس تو برای انقلاب چیکار کردی ؟
اولین دیدار و آشنایی با شهید حاج عبدالله نوریان
نوعی از گناه که یک ملت باید از آن توبه کنند
مدتی به دلیل مصدومیت شیمیایی در بیمارستان تهران بستری بودم و بعد از بهبودی نسبی، به منطقه بازگشتم. در همان زمان، حاج ناصر اربابیان نیز دچار آسیب شیمیایی شده بود، اما بسیاری از بچهها زودتر درمان شده و به منطقه بازگشته بودند. در آن دوره در غرب مستقر بودیم و نیروها برای عملیات ماووت آماده […]
به گزارش گروه تحقیقاتی خالدین، حاج محمدتقی صمدزاده ، یکی از رزمندگان حاضر در دوران دفاع مقدس و از نیروهای تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا است که در این مصاحبه، به بازگویی خاطراتی از سالهای حضور در جبهه پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید، مصاحبهای است با این رزمندهی دوران دفاع مقدس که توسط گروه تحقیقاتی […]
آقای توحید ملازمی را فقط برای مدت کوتاهی دیدم، اما در همین مدت کوتاه، شخصیت آماده و پرانرژی او در ذهنم ماندگار شد. او انسانی شوخطبع و جنگجو بود که هر زمان او را میدیدم، انگار همیشه آماده رفتن به میدان نبرد بود. این حس از او به من منتقل میشد که آمادگیاش فراتر از […]
آقای اکبر عزیز زاده بچه محله ما بود. فکر می کنم از قبل یا اوایل انقلاب همدیگر را می شناختیم. خیلی آدم شلوغ و شوخی کن و اهل بگو و بخند بود. علت اینکه بهشون اوس اکبر می گفتند چون مغازه ای جلوی خانه اشان بود و کارهای فنی انجام می داد، در گردان هم […]
امیر مسعود تابش یکی از مداحان معروف جبههها بود که سبک خاص خودش را در مداحی داشت. او به شوخی خودش را «اول هیکل» مینامید، عبارتی که بهعنوان تکیهکلامش شناخته میشد. تابش از بچههای محله پیروزی تهران بود و روحیهای لوتی و لاتمنش داشت. صدای گرم و گیرا و هیکل نسبتاً پر او نیز ویژگیهای […]
بعد از عملیات امالرصاص ما را به فاو منتقل کردند، جایی که مشغول ساخت سنگر بودیم و حاج عبدالله مدام تأکید میکرد که باید سریعتر کار کنیم. انتقال به فاو انجام شد، اما با گذشت سی یا چهل سال، جزئیات کاملی از آن دوران در خاطرم نیست. فقط میدانم تعدادی از نیروها انتخاب شدند تا […]
با آقای چهاردولی در همان فاو آشنا شدم. آشنایی ما به این صورت بود که او بعدازظهرها جلساتی ترتیب میداد و چون در ماه شعبان بود، مناجات یا صلوات شعبانیه را میخواند. او صلوات شعبانیه را میآورد و با صدای خوشش برای ما میخواند. در آن دوران طلبهها معمولاً هرچه را در حوزه یاد میگرفتند، […]
مجید رضایی را من هم تنها برای مدت کوتاهی دیدم، اما چون فردی پرجنبوجوش و پرکار بود، همیشه در مرکز توجه قرار میگرفت. او شخصیت خاصی داشت و در شوخیکردن مهارت فوقالعادهای از خود نشان میداد. بهگونهای که آنچه امروزه «استندآپ کمدی» میگویند، را به شیوهای منحصربهفرد اجرا میکرد. مثلاً یک دفتر خالی را جلوی […]
به گزارش گروه تحقیقاتی خالدین، حاج سعید خاکسار، یکی از رزمندگان حاضر در دوران دفاع مقدس و از نیروهای تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا است که در این مصاحبه، به بازگویی خاطراتی از سالهای حضور در جبهه پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید، مصاحبهای است با این رزمندهی دوران دفاع مقدس که توسط گروه تحقیقاتی خالدین […]
من حدیقه ناصر ترابی مادر حاج رسول هستم. اسم پسرم پرویز بود. وقتی به جبهه رفت اسمش را رسول گذاشت. پسرم به من می گفت : وقتی به من پرویز می گویند خجالت میکشم. چرا اسم من را پرویز گذاشتید ؟! در جبهه اسمش را عوض کرده بودند و اسمش را رسول گذاشته بودند. وقتی […]
عملیات والفجر هشت، عملیات عجیبی بود. نیروها، سطح آمادگیشان، از لحاظ روحی و روانی، فوقالعاده زیاد بود. آنقدری که من حالا با آنها ارتباط داشتم، خودم هم برای اولین بار بود که در جبههی جنوب شرکت میکردم، خیلی برایم لذتبخش بود. این آدمها انگار از همهچیز بریده بودند. آمادهی هر کاری بودند. برای هر کار […]
حاج عبدالله، به اعتقاد بسیاری از همرزمانش، نه تنها به تقوا و انسانسازی توجه ویژهای داشت، بلکه توانایی فوقالعادهای در کادر سازی از خود نشان میداد. این بعد از شخصیت او، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. قدرت کادر سازی او در دو بُعد نمایان بود: نخست، انسانسازی، که باعث رشد معنوی و اخلاقی افراد […]
در عملیات بدر، به نظر میرسد که دو واحد اطلاعات عملیات و تخریب از لشکر سیدالشهدا (علیهالسلام) وارد عمل شدند. در این عملیات، گردانهای رزمی تیپ سیدالشهدا مأموریتی دریافت نکردند و در منطقه حضور نیافتند. مأموریت گردان تخریب بر اساس دستوری که از سوی لشکر صادر شده بود، انفجار یک دژ (سیلبند) بود. این انفجار […]
پس از عمیات والفجر یک ، به منطقهای به نام اشنویه رفتیم. این منطقه برای آموزش غواصی انتخاب شده بود. در رودخانه کارون، زمانی که جزر و مد رخ میداد، جزیرهها گاهی زیر آب میرفتند و گاهی خشکی ظاهر میشد. شرایط منطقه اشنویه به گونهای طراحی شده بود که این وضعیت شبیهسازی شود و به […]
حاجآقا شیخ مسعود تاجآبادی، عالمی توانمند و اهل معنویت بود که از نظر علمی و باطنی جایگاه برجستهای داشت. او نزد اساتید برجسته شاگردی کرده و مطالعات عمیقی انجام داده بود. حاجآقا نهتنها در علوم دینی توانمند بود، بلکه به مسائل معنوی و باطنی نیز تسلط ویژهای داشت. از ویژگیهای برجسته او این بود که […]
غلامحسین رضایی، یکی از شهدای گردان تخریب، شخصیتی برجسته و پرانرژی بود. او یک برادر دیگر نیز داشت؛ یکی از برادران در واحد اطلاعات خدمت میکرد و دیگری، یعنی خود غلامحسین، در واحد تخریب فعالیت داشت. غلامحسین، همانطور که گفته شد، از افرادی بود که بسیار پرجنبوجوش و بانشاط بود. او نهتنها خود روحیهای قوی […]
تاریخ مسلمان ها، در دوره های مختلف، شاهد و روایتگر افرادی بوده که مظهر انسان تربیت یافته در مکتب اهل بیت علیهم السلام بودن. این انسان ها همیشه حجتی بودن برای دیگران تا کسی در حقانیت و بی همتا بودنِ مکتبِ انسان سازِ اسلام تردیدی به خودش راه نده. انسان های صاحب نفسی که به […]
اوایل امسال با تعدادی از رفقا من جمله شهید سیدابراهیم (مصطفی صدرزاده) رفته بودیم برا شناسایی قبل از عملیات (تو منطقه ی درعا) حین برگشت، با توجه به فصل بهار و کشتزارهای گسترده ی تو منطقه، حاشیه ی راه بوته های بلندی که انتهای ساقه هاشون، خارهای توپی شکل (اندازه ی یه گردوی بزرگ) رشد […]
سردار بزرگ اسلام شهید صدرزاده با اسم جهادی «سیدابراهیم» نزدیک به سه سال از عمر خود را زمانی که میتوانست کنار همسر و دختر و پسرش باشد؛ در راه اسلام به خاطر امنیت ما و جامعه اسلامی کنار گذاشت. از زندگی خود و زمانهایی که میتوانست در راحتی و آرامش باشد گذشت. در سختترین شرایط […]
پارسال تو عملیات تل قرین که حدود بیست کیلومتری مرز اسراییل انجام شد فرمانده و جانشین فاطمیون (سردارشهید ابوحامد فرمانده ی تیپ و سردار شهید فاتح جانشین تیپ) و شهید مهدی صابری فرمانده گروهان و شهید نجفی و…شهید شدند… سید، (شهید مصطفی صدرزاده) چون علاقه ی خاصی به شهید صابری داشت مرخصی گرفت و رفت […]
امروز تو زینبیه همش خاطراتی که با سید ابراهیم بودم جلو چشمم زنده شد… کبابی که آخرین بار خوردیم و گفت: یادش بخیر با سردار شهید حاج حسین بادپا اومدیم اینجا و بهش گفتم حاجی نمی خوای سور شهادتت رو بدی؟ باهم کباب گوشت شتر خوردیم…و منم برد داخل کبابی و یه نهار به یاد […]
تلنگری که برای همه ما از آب گوارا، حیاتی تره انشاءالله شنیدن خبر سلامتی سیدحسن نصر الله، آرامش خاطر رو به خاطر همه مومنین بر می گردونه . اما تلنگری که به همه ی ما خورد، از آب گوارا، حیات بخش تره. همه ی ما حدیث شریفی امیرالمومنین علیه السلام رو شنیدیم که فرمود : […]
بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، امّت اسلامی که گویا ولایت الله بر خود را تمام شده میپنداشتند و بدنبال تبدیل حکومت الهی رسول الله به یک حکومت عادی مثل همه ی حکومت های طاغوتی جهان بودند، راه را برای نفوذ دشمنان اسلام به جریان حاکمیت هموار کردند . همین هموار شدن راه نفوذ باعث […]
در روزهای پیش از بمباران اتمی هیروشیما، نیروی هوایی ایالات متحده بیش از ۵ میلیون اعلامیه کاغذی حاوی هشدارهایی در مورد بمباران بر فراز شهرهای ژاپن رها کرد. این پیام هر ۱۵ دقیقه یکبار نیز از طریق رادیو توسط یک ایستگاه رادیویی آمریکایی پخش میشد. در این پیام چنین آمده بود: این شهرها حاوی تاسیسات […]
گریهاش بند نمیآمد. فقط یه جمله گفته بودم، حالا که منطقه آرومه، بیا بریم که به درسمون هم برسیم. دم غروب توی بیابان میدوید. گریه میکرد و میگفت «بروم حوزه که چی؟ همه چی اینجاست. خدا اینجاست، امام حسین (ع) اینجاست.» نگاهش میکردم، نمیدانستم چه بگویم. دستش را از توی دستم کشید. شروع کرد به […]