آخرین رزمنده ای که بر سر سفره ی غذا حاضر شد امروز، با پدرم مسلم و گروهى از شهدا ديدار خواهم كرد نحوه حمله زمینی عراق و شروع مقاومت ایران برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم ماموریت ناتمام با شهید هادی مهین بابایی روزی که حاج عبدالله نوریان به شهادت رسید خیاط گردان تخریب ، شهید صبرعلی کلانتر وقتی پیام پوررازقی مشغول نماز و ذکر و تسبیح میشد
حاج مجید مطیعیان (آزاده و استراتژیست) فارغ از جلوه تعبدی ، حاج مجید تفکر و عیار مخصوص خودشان را داشتند، بسیار دقیق و نکتهسنج، تحلیلگر، آیندهپژوه و برنامه دار بود، نمیدانم ایشان این خصوصیات پس از دوره اسارت تحصیلکرده بودند یا اکتسابی بود، به نظرم امروز هم همین ویژگیها را با بلوغ عمیقتری دارند، در […]
در مأموریت به اطلاعات و شناسایی منطقه عملیاتی کربلای پنج، دست من مجروح شد و به خاطر محدودیت ناشی از مجروحیتی که از ناحیه دست پیداکرده بودم به این باور رسیدم که وجود من در گردان تخریب مؤثر نیست و نباید برای سایر دوستان مزاحمت ایجاد کنم، بنابراین تصمیم گرفتم بهجایی بروم که مفید واقع […]
به گزارش خالدین، عباد الله قمبری همدانی از رزمندگان گردان تخریب لشگر ده سیدالشهدا علیهالسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس بودند و امروز پس از گذشت بیش از سی سال از پذیرش قطعنامه، دعوت پژوهشگران گروه خالدین را پذیرفته و در مقابل دوربین، برای شرحی از خاطرات خود حاضرشدهاند. آنچه مطالعه میکنید، بیان ایشان […]
دریکی از تکهای عراق در منطقه فکه که درواقع، عملیات پدافندی آن بر عهده برادران ارتش بود، حسب دستور برای ایجاد موانع گردان وارد شد، بعد از دفع تک عراقیها، یک آیفای عراقی وسط میدان مین بود. پس از کسب اجازه آیفا را بهعنوان غنیمت آوردیم البته ترکش شیلنگهای رادیاتورش پاره کرده بود و خودمان […]
شهید حاج موسی انصاری خیلی انسان شریف و نجیبی بود. حقیر ایشان را عابد پنهان گردان تخریب میدانستم. به جهت جسمانی محدودیت داشتند اما علیرغم محدودیتهای جسمی هیچوقت از زیر هیچ کاری شانه خالی نمیکرد. مسئول دسته بود اما از همه دسته بیشتر تلاش میکرد هیچوقت نشنیدم بگویند نمیشود یا نمیتوانم توکل و توسل بسیار […]
سال های هزار و سیصد و هفتاد و هفتاد و یک ، دورانی بود که گروه های تفحص تشکیل شده بودند و و کار تفحص راه اندازی شده بود . این زمان را کاملا در خاطر دارم چون یادم هست که من در همان سال به حج تمتع مشرف شده بودم . ما در فکه […]
ما بعد از عملیات والفجر هشت به مرخصی رفتیم و برگشتیم . در آن فاصله ی ده یا پانزده روزی که ما در مرخصی بودیم ، یک عده نیروی اعزامی جدید به گردان آمدند . وقتی که مجددا به گردان آمدیم فکر می کنم ماه رجب بود ، به حسینیه الوارثین رفتیم و نماز ظهر […]
شهید حاج قاسم اصغری بچه محل ما بود و ما ایشان را از قبل انقلاب می شناختیم . شناخت خیلی عمیقی نداشتیم اما آنقدر می دانم که قبل از انقلاب می شناختمش . ایشان یک هیئت داشت و هیئت شان هم متشکل از بچه ها بود . بچه های کوچک را سازماندهی می کرد . […]
لیست شهدای گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام به تفکیک عملیات شهدای گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام در سال 1361 پاکسازی میادین مین (سومار و گیلان غرب) شهید سید مرتضی مساوات شهید محمدرضا دوقوز شهید محسن رضایی پور شهید محمدرضا بسطامخانی عملیات والفجر مقدماتی (منطقه فکّه و العماره) شهید علیرضا جلیلوند […]
هر ساله عده ای از طایفه قریش براى تجارت به شام مي رفتند . شهر بصرى در آن زمان يكى از شهرهاى بزرگ شام و از مهم ترين مراكز تجارتى آن عصر بشمار ميرفت . در نزديكى اين شهر ، صومعه و كليسائى وجود داشت و مردى ديرنشين و ترسائى که گوشه گير بود به […]
سليم بن قيس هلالی میگويد : با سعد بن ابى وقّاص ملاقات كردم و به او گفتم : من از على عليه السّلام شنيدم كه میفرمود : از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه فرمود : «از فتنه اخينس بپرهيزيد ، از فتنه سعد بپرهيزيد ، كه او به خوارى حق و اهل […]
ابان بن ابى عيّاش از سليم بن قيس نقل میكند كه گفت : از سلمان فارسى شنيدم كه چنين میگفت : هنگامى كه پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت و مردم آنچه میخواستند كردند ، ابوبكر و عمر بن خطاب و ابو عبيده جراح نزد مردم آمدند و با انصار به […]
سلیم بن قیس هلالی گفت : از براء بن عازب شنيدم كه میگفت : بنى هاشم را چه در حيات پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و چه بعد از وفات آن حضرت شديدا دوست میداشتم . هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت به على عليه السّلام وصيّت كرد كه […]
شهید پیام پوررازقی در عملیات کربلای یک شهید شد . سن ما تقریبا یکی بود البته تقریبا همه گردان به همین صورت بود و همه متولیدن دهه ی چهل بودند با دو سه سال جلوتر یا عقب تر . تقریبا همه با همدیگر هم سن و سال بودیم اما من با شهید پور رازقی متولد […]
ابان بن ابی عیاش از سليم بن قیس هلالی نقل میكند كه گفت : در دوران خلافت عثمان بن عفان ، على عليه السّلام را در مسجد پيامبر صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم در مدينه ديدم . همچنین گروهى را دیدم كه با يك ديگر سخن میگفتند و درباره علم و فقه گفتگو […]
زمانی که عمرو بن عاص كنانه را كشت ، به سوى محمد بن ابى بكر رفت تا او را نیز به قتل برساند . در این زمان ، ياران محمدبن ابی بکر از اطرافش پراكنده شده بودند . محمد بن ابی بکر که خود را تنها ديد ، به راه افتاد تا بر سر راه […]
به گزارش خالدین ، حاج ذبیح الله کریمی یکی از رزمندگان و دلاوران گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام در دوران هشت سال دفاع مقدس بودند و امروز پس از گذشت بیش از سی سال از پذیرش قطع نامه دعوت پژوهشگران گروه خالدین را پذیرفته و در مقابل دوربین ، برای بیان خاطرات خود […]
قبل از عملیات والفجر هشت در موقعیت ام النوشه بودیم . فکر میکنم حاج اقا تاج آبادی که قبل از من به گردان تخریب آمده بودند ، آن روز ها امام جماعت بودند و ما پشت سر ایشان نماز میخواندیم . خاطرم هست که یک روز ، بعد از نماز صبح ، فرمانده گردان ، […]
در یک مقطعی از زمان که مربوط به قبل از عملیات عاشورای سه بود ، ما به اتفاق تعدادی از بچه های گردان تخریب برای انجام ماموریتی به مریوان رفتیم . قبل از زمان آمدن حاج علی فضلی در تیپ سیدالشهدا ، حاج محمد خزاعی برای مدت کوتاهی بعد از شهادت حاج کاظم رستگار به […]
مسبب آمدنِ من به مجموعه ی سپاه پاسداران ، خود شهید حاج عبدالله نوریان بود . من در دوران مختلف ، اعزام های مختلف میگرفتم و به جبهه های کردستان و جبهه های جنوب کشور می رفتم اما از زمانی که در مجموعه ی گردان تخریب لشگر سیدالشهدا علیه السلام آمدم تا زمانی که حاج […]
پسرم ، شهید داوود ابراهیمی در مدرسه از جهت ورزش و قرآن و از جهت علمی تقریبا نمونه بود . در آن دوران ، با تایید دیگران و لطف دیگران ، این حقیر به عنوان یکی از اعضای انجمن اولیاء و مربیان مدرسهشان انتخاب شده بودم . در آن زمان این عزیزمان در مدرسه شان […]
من در ارتباط با شهید حاج عبدالله نوریان خاطرات شاخصی در یاد دارم . یکی از این خاطرات مربوط به یک مقطعی است که ما داشتیم به سمت ارتفاعاتی در شمال غرب عراق میرفتیم تا در آنجا مستقر شویم . یک روزی من و حاج عبدالله سمنانی و حاج ابراهیم قاسمی ، سه نفری سوار […]
ما در یک مقطعی ، به منطقه ی قصر شیرین رفتیم . منطقه ی باصفا و سرسبزی بود به نام چم امام حسن علیه السلام . رودخانه ای زلالی بود و درخت های لیمو و لیمو شیرین در اطراف رودخانه بود و خیلی باطراوت و زیبا و باصفا بود . ما برای امور آموزشی به […]
صادقانه بگویم ، شهید حاج عبدالله نوریان می خواستند ما را به یک انسان وارسته و متقی مبدل کند . اما من و شاید بعضی دوستان مثل من ، در محیطی زندگی کرده بودیم و رشد کرده بودیم که این نوع فضائل و این نوع حکمت ها را درک نمی کردیم . یعنی درک واقعی […]
در پادگان ابوذر بودیم که یک روز حاج عبدالله نوریان یک ماموریت به ما سپرد . در این مأموریت بنده بودم ، حاج عبدالله سمنانی و حاج عبدالله نوریان هم بودند . ما سه نفر سوار یک تویوتا شدیم و از پادگان ابوذر بیرون زدیم . فکر می کنم داشتیم به منطقه ی گیلان غرب […]