ایشان روحانی شوخ طبعی بود و مثل همه، عزیزانش را دوست داشت. من و فرزندانم نمی خواستیم او را از دست بدهیم به همسرم می گفتم شما طلبه هستید و مجاهدت دینی می کنید و همیشه به ایشان روایتی از پیامبر(ص) را می گفتم که قلم علما افضل و برتر از خون شهداست اما ایشان می خندیدند و می گفتند ببینیم چه می شود.
بار اول که ایشان اعزام شدند همه اعضای خانواده شوکه شده بودیم و برای ما غیرقابل باوربود که چه طور به طور غیر رسمی رفتند. اما در بازگشت از سفر خودشان گفتند با نظر اهل بیت(ع) و عنایت حضرت زینب(س) اعزام شدند. اما بار دوم و سوم به شکل رسمی اعزام شدند.
با توجه به خدمات و زحماتی که در جبهه برای بار اول داشت و رزمنده ها محب او شده بودند، سردار سلیمانی نامه زده بود که حیف است چنین روحانی زِبل و زیرک و با اخلاصی که از همه گیت ها برای اعزام رد شده را از دست بدهیم و با رفتن ایشان به طور رسمی موافقت شود.
به قول همه خانواده های شهدای مدافع حرم؛ رزمندگان مدافع حرم بار اول که می روند عاشق می شوند و وقتی برمی گردند دست خودشان نیست و دلشان آنجا می ماند. همسرم عاشق یکی از رزمندگان مدافع حرم شهید توسلی(ابوحامد) بود، بعد از شهادت ایشان و تشییع جنازه جمعی از شهدای مدافع حرم در مشهد، شهید تمام زاده از امام رضا (ع) و این شهدا می خواهد که رفتنش به سوریه را جور کنند. بار دوم که ایشان اعزام شدند نگرانی و دلتنگی زیادی داشتیم و بار سوم می دانستم بار آخر است. به تعبیر مقام معظم رهبری شهدا را خدا انتخاب کرده و اولیاء الهی هستند.