فکر میکنم از روز اعزام به گردان تخریب حدود بیست روز در گردان مانده بودم و ماموریتم تمام شده بود و می خواستیم که برگردیم و باید ما را به تبلیغات لشکر می بردند.
به ما گفتند سید محمد شما را می برد . البته بعداً فهمیدم که ایشان معاون گردان هستند . سید محمد تیپ خیلی خاصی داشت. من ساکم دستم بود و جلوی تویوتا نشستم و ایشان هم نشستند. خیلی جدی بودند. به سمت لشکر حرکت کرد که من را ببرد. بدون مقدمه و جدی گفت: حاج آقا :
بسْمِ الله اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾
سوره را خواند و گفت: حاج آقا والعصر به چه معنا است؟ من هم جوابش را دادم . و این اولین برخوردم با سید محمد بود.