• امروز : شنبه, ۸ شهریور , ۱۴۰۴
بمباران ام الرصاص

آخرین دیدار با شهید حاج عبدالله نوریان

  • کد خبر : 2457
آخرین دیدار با شهید حاج عبدالله نوریان

ما چند روز قبل از شهادت شهید حاج عبدالله نوریان در ام الرصاص بودیم . می خواستیم با قایق به آن طرف آب برویم که شب نمی توانستیم برویم. شب این طرف آب در ماشین خوابیدیم . صبح که می خواستیم برویم کلید ماشین از جیبم افتاد و من متوجه نشدم. حاج عبداله یک سری […]

ما چند روز قبل از شهادت شهید حاج عبدالله نوریان در ام الرصاص بودیم . می خواستیم با قایق به آن طرف آب برویم که شب نمی توانستیم برویم. شب این طرف آب در ماشین خوابیدیم . صبح که می خواستیم برویم کلید ماشین از جیبم افتاد و من متوجه نشدم.

حاج عبداله یک سری پیغام به من داد. که من ماشین را بردارم و بعد به ان طرف آب بروم و کارهایش را انجام دهم. سرش گرم بود و چیزهایی هم می خورد. آن آخرین دیدار من و ایشان بود. دو کلام حرف می زد و دوباره می خورد و می گفت این  کارها را انجام بده. خداحافظی کردم که به سمت اسکله بیایم و به ان طرف آب بروم. عراقی ها یک دفعه شروع کردند به خمپاره فرانسوی زدن. مرتب می زدند و یک ترکش به سینه ام خورد و من افتادم و من را در قایق گذاشتند. همانجا بمباران شدید شد و حاج علی فضلی هم صورتش زخمی می شود.رر

یکی از بچه ها کنار من بود و به ایشان گفتم که به حاج عبداله بگو که چنین اتفاقی برای من افتاده است.  من را به بیمارستان بردند یک لوله به من وصل کردند و من را در هلیکوپتر گذاشتند آن جا خیلی شلوغ بود و درب عقب هم باز بود و زخمی ها زیاد بود. یکی از زخمی ها حاج علی فضلی بود سرش را بسته بودند. خلاصه ما را به اصفهان بردند و جند روزی آن جا بودم . بعد که به تهران آمدم ، چند روزی گذشت و یکی از بچه ها را دیدم و پرسیدم از فلانی چه خبر؟ گفت : ایشان شهید شده است و دیروز هم تشییح جنازه اش بوده است. خیلی حالم گرفته شد.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2457
  • نویسنده : حاج احمد خسروبابایی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

03شهریور
پسته ای که روی زمین افتاده بود
مسئول تدارکات گردان ، شهید حسین کاشانی

پسته ای که روی زمین افتاده بود

26اردیبهشت
روز های بعد از عملیات والفجر هشت در فاو به روایت حاج حسن نسیمی
24دی
حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد
حاج قاسم احترام پیرمرد را نادیده نگرفت

حاج قاسم در عین ادب از جذبه و جدیت فرماندهی‌اش کوتاه نمی آمد

ثبت دیدگاه