• امروز : جمعه, ۲۷ تیر , ۱۴۰۴
صحبت ها به اینجا رسید که هر کس دوست دارد چگونه شهید شود

من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و شهید شوم

  • کد خبر : 6204
من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و شهید شوم

شهید ابوالفضل حسن پور از بچه های گردان حمزه ی لشگر ششم رمضان بود . توی یک جمعی نشسته بودیم و صحبت میکردیم . صحبت ها به اینجا رسید که هر کس دوست دارد چگونه شهید شود! از ایشان پرسیدم شما دوست داری چطور شهید شوید؟ گفت من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و […]

شهید ابوالفضل حسن پور از بچه های گردان حمزه ی لشگر ششم رمضان بود . توی یک جمعی نشسته بودیم و صحبت میکردیم . صحبت ها به اینجا رسید که هر کس دوست دارد چگونه شهید شود!

از ایشان پرسیدم شما دوست داری چطور شهید شوید؟ گفت من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و شهید شوم . همینطور هم شد و با قناصه گلویش را زدند. وقتی به بالای سرش رسیدم، گلویش را با دست گرفتم تا از خونریزی جلوگیری کنم. گفت : تازه فهمیدم تیر خوردن به گلو چه لذتی دارد.

تنها چیزی که وجودش باعث میشه آدم به مشکلات و مسائل ناامید کننده فکر نکند، همین وجود شهداست. وجود افرادی است که سبک بال بودند.

 

 

از سنگر حق شير شكاران همه رفتند

مستانه پي پير جماران همه رفتند

سردی ز دل منجمد خاق زدودند

آرام تر از ابر بهاران همه رفتند

واقعا این شهدا آرام تر از ابر بهاران رفتند.

حاج اصغر عوض زاده

راوی و رزمنده دفاع مقدس، جانباز سرافراز حاج اصغر عوض زاده

رزمنده گردان حمزه سیدالشهداء از لشگر ششم رمضان

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=6204
  • نویسنده : حاج اصغر عوض زاده
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

ثبت دیدگاه