یک زمانی در این مملکت ، مردم چهار دسته شده بودند . جنگ شده بود و عراق بدون این که حتی یک سیلی بخورد ، سرزمین ما را اشغال کرده بود و مدام در حال پیشروی بود .
رئیس جمهور بنی صدر ، بجای تقویت مقاومت ، میگفت مقاومت بی فایدست . سرزمینتان را بدون مقاومت تقدیم کنید و عقب نشینی کنید ، بعده ها انشاءالله برایتان پس میگیریم …
از طرفی سازمان منافقین هم کف خیابان ها را برای مردم نا امن کرده بود . هر کسی که محاسن داشت را میزدند تا جبهه های حق علیه باطل از رزمندگان خالی شود …
قحطی و مشکلات اقتصادی هم بیداد میکرد …
مردم چهار دسته شده بودند . یک دسته ، طلبکار ها بودند …
طلبکار ها فقط به فکر منافع خودشان بودند و در ظاهر از وضع پیش آماده ناراضی بودند اما در دل هایشان از مشکلاتی که برای مسلمانان پیش آمده بود ناراحت نبودند . آنها نمیخواستند قدمی برای حل مشکلات بردارند … .
طلبکار ها میگفتند : این چه وضع مملکته ؟ این چه رئیس جمهوریه ؟ این چه ارتش و سپاهیه ؟ این چه مسئول و مدیریه ؟ چرا عراق حمله کرده ؟ چرا تحریم شدیم ؟ چرا کسی نمیره حال این اجنبی ها رو بیاره سر جاش ؟
طلبکار ها فقط غُر میزنند . دشمنی دشمن را که میبینند ، سکوت میکنند و در مقابل انواع و اقسام مشکلات ، گویا بجز تضعیف امید مردم و جوان ها وظیفه ای ندارند …
دسته ی دیگر ، آدم هایی بودند و هستند که تنها به منافع خود فکر میکنند . هر چیزی که منافع آنان را تامین میکند را دوست دارد و هرچیزی که منافع ایشان را تهدید میکند ناپسند است .
دسته ی سوم ، انسان هایی بودند که با دشمن های این مملکت همصدا شدند . بعد ها هم البته ، اهداف مشترکی با دشمن پیدا کردند و شروع کردند به جنگیدن با هموطن هایشان . اگر دشمن بعثی در مرز ها ناامنی ایجاد میکرد ، اینها در کف خیابان های تهران عملیات میکردند . دشمن بعثی موشک هایش را به سمت تهران روانه میکرد و اینها گرا میدادند که صد متر پایین تر را نشانه بگیر تا تلفات بیشتری بگیریم …
خلاصه هر جنایتی که دشمن نمیتوانست علیه این ملت مظلوم مرتکب شود ، اینها به نحو احسن مرتکب میشدند .
اما دسته ی چهارم
دسته ی چهارمی از مردم که تمام زحمات ، کار و خون دل خوردن به دوش اینها بود ، رزمنده ها بودند . رزمنده ها انسان های ایرانی مسلمان و مومنی بودند که فارغ از ضعف ها و کاستی ها و مشکلات و سوء مدیریت ها و عدم وجود امکانات و … برای مملکت شان و برای اسلام میجنگیدند ، قدمی برمیداشتند و در حد توان کاستی ها را تبدیل به نقاط قوت میکردند .
در شرایطی که همه ی دنیا با پیشرفته ترین سلاح ها قصد نابودی اسلام را داشتند ، همین رزمنده ها با ساده ترین سلاح ها به دشمن هایشان سیلی زدند .
علیرغم تحریم های علمی و تسلیحاتی ، موشک ساختند و روی سر دشمن خراب شدند .
آنها با وجود فرهنگی که ما اسمش را فرهنگ ایثار و شهادت میگذاریم ، حماسه هایی آفریدند که نه تنها مردم هم عصر خودشان ، بلکه نسل ها و آحاد مردم از برکاتش استفاده کردند و میکنند و خواهند کرد . حتما شنیده اید که میگویند :
دیگران کاشتند ، ما خوردیم
ما بکاریم دیگران بخورند
مردم دنیا همیشه مصرف کننده ی محصولی بوده اند که عده ای با بذل رشادت ها و ایثار تولید کرده اند ، وگرنه زمانی که همه ی مردم منفعت طلبی میکنند ، خیر و برکتی درکار نخواهد بود .
امروزه کشور ما که نزدیک به دو قرن مورد وحشیانه ترین حملات تروریستی قرار گرفته است ، برای پیشرفت و پیروزی های بیشتر نیازمند توسعه ی فرهنگ ایثار و شهادت است . امروز ، مملکت ما از غرغرو ها و طلبکار ها و منتقدین محترم اشباع شده و نیازمند رزمنده است . اسلام عزیز و انقلاب مقدس ما در این شرایط پیچیده ، لودر و چماقدار نمیخواهد ، بلکه رزمنده ای متقی و اهل مبارزه با نفس میخواهد . تقوایی که در قلب باشد و در رفتار بروز پیدا کند .
انقلاب اسلامی ورق جدیدی در تاریخ
انقلاب اسلامی ایران با ادبیات مبتنی بر ( نه ظلم میکنیم و نه ظلم میپذیریم ) صفحه ای جدید را در تاریخ سیاسی مبتنی بر استعمار و استثمار گشوده است . جمهوری اسلامی به دلیل ایجاد اختلال در نظام استعماری و ظلم محور جهانی ، از بدو پیروزی خود تا به امروز ، در جبهه های مختلف مورد هجوم سلاطین جهان قرار گرفته است . ابتدا سگ قلاده شکسته ای به نام صدّام تکریتی را به انواع و اقسام سلاح های مدرن مجهز کردند تا انقلاب را سرنگون کرده و ایران پهناور را طوری تجزیه کند . در همین زمان جوانان این مرز و بوم بجای غر زدن و انتقاد از ارتشی که وظیفه اش حفظ تمامیت ارضی کشور بود ، به سمت جبهه های جنگ شتافتند و جان های قابلشان را برای حفظ اسلام و آرمان های نظام اسلامی فدا کردند .
پس از هشت سال جنگیدن مردانه در زمین جنگ ناجوانمردانه ، دشمن را شکست دادند و عزت را برای امت اسلامی خریدند . دشمنان انقلاب اسلامی که شکست سنگینی را متحمل شده بودند ، دست از جنگ نکشیدند و اینبار جنگ جدیدی راه انداختند اما این بار در حوزه های غیر نظامی .
جنگ هایی که دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی در جبهه های فرهنگی ، امنیتی و اقتصادی براه انداخته اند در هیچ برهه ای از تاریخ مسبوق به سابقه نیست .
اما آنها نمیدانند علیرغم ناامیدی هایی که آنها تلاش میکنند در دل این مردم بکارند ، اسلام عزیز نوری ایجاد کرده که روز به روز ، بلکه ساعت به ساعت به همه ی دل ها ، بیشتر از پیش سرایت خواهد کرد .
این پیروزی ، وعده الهی است . این پیروزی نهایی ، قطعا رخ خواهد داد و هیچ تردیدی در آن نیست . چرا که آیات قرآن کریم ، سنت های الهی و روایات ائمه معصومین علیهم السلام این مژده را به ما میدهند که عاقبت از آن متقین است و باطل رفتنی است . این سنت الهی است ، اما بطور خاص هم از روایات حضرات معصومین علیهم السلام احراز میشود که انشاءالله این انقلاب و این جریان برگرفته از مبانی اسلامی به ظهور و قیام مهدی موعود علیه السلام منتهی خواهد شد .
این وعده بدون تردید محقق خواهد شد . در تحقق این امر شک وجود ندارد اما خوب است کمی با خود فکر کنیم که نقش ما در تحقق این وعده حتمی الهی چیست . آیا ما صرفا در دسته ی نقد کننده ها ، مخالفان و طلبکار های جریان حق یا نعوذبالله معاندین قرار خواهیم گرفت یا با قدمی هرچند کوچک در حمایت و در جهت کمک به این جبهه ، خود را جزو یاوران و مقدمه سازان ظهور مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار خواهیم داد …
حال چه باید کرد؟
شاید با خود بیاندیشیم که ما با توانایی های کم و اندک چه کمکی به این جبهه میتوانیم برسانیم ؟! برای پاسخ به این سوال باید توجه داشت که اولا ناامیدی حربه ی شیطان و شیطان صفتان است . پس نباید نا امید شد .
ثانیا ! درخواست هدایت از جانب ماست و توفیق هدایت از جانب پروردگار عزیز عالم است . پس باید از خدا بخواهیم راه را نشان مان بدهد .
ثالثا ! هر یک از ما در جریان مقدمه سازی برای ظهور سرباز ولی امر مسلمین جهان حضرت امام خامنه ای مدظله العالی هستیم و باید گوش به فرمان ایشان باشیم . ایشان نیز در سخنرانی برای اقشار مختلف مردم ، وظایف هر قشر را مشخص نموده اند و وظایفی را نیز محول فرموده اند . پس کافیست برای سربازی ، آن فرامین و فرمایشاتی از ایشان که ما مخاطب آن هستیم را پیدا کنیم و برای تحقق آن بکوشیم .
رابعا ! مطابق فرمایشات حضرت امام خمینی رحمه الله علیه و امام سید علی خامنه ای مد ظله العالی ، شهدا بهترین الگوهای به کمال رسیده برای انسان های مرید کمال هستند . پس با مطالعه ی وصیت نامه ها و خاطرات شهدا میتوان راه را پیدا کرد …
در خاتمه و برای جمع بندی مبحث باید به این آیه شریفه اشاره کنیم که فرمود :
جاء الحق و زهق الباطل ، ان الباطل کان زهوقا
مطابق این آیه شریفه ، جبهه ی حق محکوم به پیروزی است و جبهه ی باطل شکست خواهد خورد و نابود خواهد شد . بنابراین هر تلاشی که با هدف تقویت جبهه ی حق باشد با مدد الهی پیروز خواهد شد ، هرچند که عمر مجاهد کفاف ندهد نتیجه ی تلاش خود را مشاهده کند . گذشته از این نکته ، باید توجه داشت که جبهه ی حق نیازی به ما ندارد . خداوند متعال وعده هایش را بوسیله ی اولیاء الهی محقق خواهد ساخت . پس خوشا بحال مجاهدی که با قدم کوچکی که برمیدارد ، نام خود را در تومار اسامی مجاهدان و اولیای خدا به ثبت میرساند .