• امروز : پنجشنبه, ۱۹ تیر , ۱۴۰۴
ما در صحنه ی کارزار بودیم اما ادعایی نداریم

روحیه ی بچه های گردان تخریب به روایت حاج حسن نسیمی

  • کد خبر : 4020
روحیه ی بچه های گردان تخریب به روایت حاج حسن نسیمی

ما در صحنه ی کارزار بودیم اما ادعایی نداریم بلکه باید دیگران بیایند و ما را قضاوت کنند . نکته ای که درباره ی بچه های گردان ما حائز اهمیت است این است که به نظر من آن بچه هایی که شیطنت هایی داشتند و اصطلاحا شلوغ تر بودند ، در زمان کار و در […]

ما در صحنه ی کارزار بودیم اما ادعایی نداریم بلکه باید دیگران بیایند و ما را قضاوت کنند . نکته ای که درباره ی بچه های گردان ما حائز اهمیت است این است که به نظر من آن بچه هایی که شیطنت هایی داشتند و اصطلاحا شلوغ تر بودند ، در زمان کار و در شرایط سخت جنگ ، بیشتر از دیگران کار می کردند و جسارت به خرج می دادند . این شرایط و این وقایع آن روزها حاکم بود .
ما در آن مقطع عزیزی داشتیم که یادم هست طلبه ای بودند و روحیه ی طلبگی داشتند . ایشان وارد گردان تخریب شدند و یک شب در گردان تخریب و میان بچه های گردان ماندند . در همان یک شب یا دوشب ، بچه های گردان به قدری سر به سر ایشان گذاشتند که فردای آن روز رفت و به شهید حاج عبدالله نوریان گفت : من می خواهم از گردان تخریب بروم . شهید حاج عبدالله علت را جویا شده بودند و ایشان گفته بود : این بچه ها خیلی اذیت و آزار دارند و خیلی شرارت دارند .
به واقع هم بچه ها شرّ و شیطون بودند ولی همین بچه هایی که ظاهرا از این جنس بودند ، در زمان کار و در صحنه ی کارزار و در زمان مسائل خیلی جدی ، با عزمی راسخ در معرکه حضور می یافتند . در سخت ترین شرایط هم حرفی برای گفتن داشتند . ما در مقابل ، برعکس این را هم دیده بودیم که بچه هایی آمدند در گردان و با اولین خمپاره ، اصطلاحا جادکمه هایشان هم روی زمین بود و ما می دیدیم که از آنها خیلی هم کاری بر نمی آید .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=4020
  • نویسنده : حاج حسن نسیمی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

10خرداد
مین‌گذاری ارتفاعات ملخ خور و کمک قاطر مشکی
ماموریت مین‌گذاری و پشتیبانی در ارتفاعات ملخ خور پاوه

مین‌گذاری ارتفاعات ملخ خور و کمک قاطر مشکی

01خرداد
شبی که آقا سید محمد متوجه شد پیکر برادرش جامانده
روزهای پس از عملیات سیدالشهداء به روایت حاج حسن نسیمی

شبی که آقا سید محمد متوجه شد پیکر برادرش جامانده

26اردیبهشت
روز های بعد از عملیات والفجر هشت در فاو به روایت حاج حسن نسیمی

ثبت دیدگاه