• امروز : شنبه, ۲۵ مرداد , ۱۴۰۴

اهداف انگلستان و روسیه در دو جنگی که به معاهده گلستان و ترکمنچان منتهی شد

  • کد خبر : 6338
اهداف انگلستان و روسیه در دو جنگی که به معاهده گلستان و ترکمنچان منتهی شد

نگاهی به اهداف انگلستان و روسیه در این دو جنگ از سوی مورّخین دو نظر در خصوص ریشهٔ جنگهای ایران و روس ارائه شده است. یک نظر بر این است که روسیه برای دستیابی به آبهای گم خلیج فارس و دریای عمان، نیاز داشت تا از راه ایران به این آرزوی خود برسد و چون […]

نگاهی به اهداف انگلستان و روسیه در این دو جنگ

از سوی مورّخین دو نظر در خصوص ریشهٔ جنگهای ایران و روس ارائه شده است. یک نظر بر این است که روسیه برای دستیابی به آبهای گم خلیج فارس و دریای عمان، نیاز داشت تا از راه ایران به این آرزوی خود برسد و چون این امر با مصالح و منافع دولت بریتانیا در هندوستان منافات داشت، لذا رقابت شدید بین این دو ،دولت ایران را درگیر جنگهای ناخواسته میکند و بریتانیا این سیاست را پیشه کرد که هم ایران و هم روسیه در این جنگها تضعیف شده و هیچ کدام به پیروزی نهایی و قاطع نرسند این نظریه، براساس برخی اظهارات مقامات روسیه و انگلستان چندان بی پایه نیست. استناد به بند نهم وصیت نامه منصوب به پطر کبیر امپراتور مقتدر روسیه در نیمۀ اوّل قرن نوزدهم از جمله این اظهارات است. پطر کبیر می نویسد هرچه بیشتر باید به اسلامبول و هندوستان نزدیک شد کسی که در این جاها حکومت کند سلطان حقیقی جهان خواهد بود بنابراین بایستی جنگهای مداوم گاهی بر ضد ایرانیها ایجاد کرد. لازم است مؤسسات کشتی سازی در ساحل دریای سیاه ایجاد نموده و به تدریج این دریا و دریای بالتیک را که دو نقطۀ لازم و ضروری برای پیشرفت و انجام نقشه هاست به تصرف درآورد. در اضمحلال ایران باید تسریع کرد و بر خلیج فارس دست یافت و در صورت امکان راه تجارتی قدیم مشرق را از طریق سوریه تا هندوستان که به منزله انبار دنیاست دایر کرد. وقتی بدانجا رسیدیم می توانیم از طلای هندوستان صرف نظر کنیم. نظر دیگری که از سوی برخی مورخین اظهار شده و برای اثبات آن شواهدی را ارائه کرده اند، این است که دنیای غرب به سردمداری ،انگلستان به دنبال این سیاست بودند که به هر نحو ممکن دو کشور قدرتمند و مسلمان ایران و عثمانی را از راه تجزیهٔ جغرافیایی، تضعیف و ناتوان ساخته هم قدرت اسلام را از سر راه خود بردارند و هم منافع بی شمار خود را در کل آسیا بویژه در هندوستان تضمین نمایند. در تحقق این هدف است که ملاحظه می شود هم عثمانی درگیر جنگهای سرزمین شده و نهایتاً تجزیه میگردد و هم مرزهای شمالی ایران مورد ادعاهای ارضی دولت روسیه قرار گرفته و در پایان بخشهای بزرگی از ایران در دو عهدنامه گلستان و ترکمانچای به روسیه ملحق میگردند و مرزهای جنوبی خاصه در سیستان و بلوچستان نیز دستخوش تغییرات اساسی شده و مناطق مهمی از آن از ایران جدا می شود!

محمود محمود معتقد است :

جنگ اخیر ایران با دولت روس (جنگ دوم) در ظاهر روی همان اختلافات حدود سرحدی بود، ولی باطن امر پیداست که نقشه تقسیم ایران با نقشه تقسیم ممالک عثمانی در یک موقع و برای یک مقصود به طور سری تهیه شده بود. او ادامه می دهد که : در ایران موضوع حدود و سرحدات سبب جنگ شد و در دولت عثمانی موضوع مساعدت با یونان باعث حمله به آن دولت گردید. در همین تاریخ از جانب دولت انگلیس لرد ولینگتون سردار معروف جنگ واترلو مأمور در پطرزبورگ شد که یک رشته مسائل سری را با دولت امپراتوری روس حل و عقد کند. در همان سال جنگ بین ایران و روس در گرفت و در همین تاریخ کشتیهای جنگی انگلیس، روس و فرانسه به بهانۀ کمک به یاغیان یونان، عثمانی را گلوله باران نمودند و کشتیهای دولت عثمانی را غرق کردند. در همین اوقات است که روسها محال گوگچه و چند نقطه دیگر را در نواحی ایروان ادعا نمودند که متعلق به دولت روس میباشد.

به نظر میرسد هر دو نظریه که دارای مستنداتی هستند صحیح می باشد. به این شکل که نظریۀ دوم یعنی تضعیف و تقسیم دو دولت ایران و عثمانی و از بین بردن مقاومت اسلامی، ریشهٔ جنگهای طولانی و خونین بین این کشورها با روسیه و انگلستان است و ادعاهای اظهار شده که مبنای نظریه اوّل است، در ظاهر این جنگها را برای افکار عمومی دنیا بویژه افکار کشورهای ایران و عثمانی توجیه می نموده است. رقابت بین روس و انگلیس بر سر رسیدن به آبهای گرم و منافع هند شرقی پوسته ظاهر مسأله است، در حالی که از بین بردن دو کشور قدرتمند و وسیع با اعتقادات اسلامی و انگیزه های ایمانی که راه را برای تأمین و تضمین منافع دراز مدت این کشورها هموار می نمود، اساس دخالتها و جنگها بوده است.

دوره فتحعلی شاه زمینه مساعدی برای تحقق نقشه های انگلستان بود. معاهده انگلستان و ایران ژانویه ۱۸۰۱ (شعبان ۱۲۱۵ ق) و امیدواری فتحعلی شاه و رجال ایران به حمایت انگلیس از ایران در مقابله با روسیه اطمینان خاطری برای ایران به وجود آورد و لذا در جنگ با روس شد. از طرفی روسیه با مشاهدهٔ ضعف تدریجی حکومت مرکزی ایران زمان را برای رسیدن به اهداف خود مناسب تشخیص داد. بویژه آن که نیم نگاهی به دولت عثمانی و نفوذ انگلستان و سیاستهای آن کشور داشت. الکساندر اوّل امپراتور روسیه که بعد از پل اوّل به سلطنت رسید، تمام ملّاحان انگلیسی را که در روسیه محبوس بودند آزاد میکند و آنها را به خرج خود روانه مملکت خودشان مینماید و یک کاغذ دوستانه به پادشاه انگلستان مینویسد و خواهش میکند که اتحاد و دوستی سابق مجدداً بین دولتین برقرار گردد و در اواسط همان سال (1801 ژوئن) انگلستان وارد پایتخت روسیه گردید و قرار داد و عهدنامه سابق را تجدید نمود. در ۱۲ سپتامبر ۱۸۰۲ حمله و هجوم روسها به گرجستان شروع شد. انگلستان هم معاهده با روسیه داشت و هم با ایران. این جنگ ده سال طول کشید و عاقبت با میانجیگری انگلستان! به معاهده گلستان منجر شد.

محمود محمود می نویسد:

فهم این موضوع چندان اشکالی ندارد. این خود یکی از اصول مسلمه سیاست جهانگیری است که دولت ذي علاقه قبلاً وسایلی فراهم آورد که دشمنان آنها به دست دیگران ذلیل و ناتوان گردند و در آن حال ضعف و ناتوانی به سهولت بتواند بر دشمن غلبه کند. دولت روس برای ضعیف نمودن ایران و عثمانی، مخصوصاً برانگیخته شده بود.

جان ویلیام کی در کتاب جنگهای افغانستان راجع به این موضوع در این تاریخ مینویسد:

ایران را دولت انگلیس دست و پا بسته تسلیم دولت روس نمود. در همین تاریخ برخی از شخصیتهای دولت انگلیس مخالف با این سیاست بودند مانند سرجان ملکم و سرهار فورد جونز اما اعتراض آنها مورد توجه مستر کانینگ وزیر امور خارجه انگلیس قرار نگرفت و به حرفهای آنان گوش نداد.

جان ویلیام کی در این مورد می نویسد:

در این تاریخ سرجان ملکم شدیداً اعتراض نموده گفت ما نباید بگذاریم دولت روس ایران را ویران کند ما با آن دولت معاهده داریم و هم عهد میباشیم و حق داریم که در این میان مصلح باشیم. و از قول جونز مینویسد صلاح نیست دولت انگلیس ایران را دست بسته تسلیم دربار سن پطرز بورغ کند. بر اثر این سیاست مزورانه و استعماری دولتهای روس انگلیس و فرانسه برعلیه عثمانی و به نفع یونان متحد می شوند. کشتی های جنگی آنها داخل آب های عثمانی شده و در یک جنگ دریایی شدید و نابرابر تمام کشتیهای دولت عثمانی را غرق میکنند. نمایندگان این سه دولت پایتخت عثمانی را ترک کرده و استقلال یونان تحت حمایت این سه دولت اعلان می گردد.

دولت روس نیز با چراغ سبز معاهده سری به ایران حمله میکند در این جنگ دو ساله اغلب سرزمین های شمالی از ایران جدا میشود و معاهده ترکمانچای با میانجیگری حیله گرانه انگلیس منعقد می شود. بلافاصله ارتش روسیه با ۱۵۰ هزار نیرو و به فرماندهی ژنرال پاسکویچ از سرحدات دولت عثمانی عبور کرده و قلعه معروف قارص را تصرف میکند و دولتهای انگلیس فرانسه و آلمان با میانجیگری و ایجاد مصالحه بین روسیه و عثمانی مخالفت کرده و دست روسیه را در تضعیف هرچه بیشتر دولت عثمانی و فراهم ساختن زمینه های فروپاشی و تجزیه این کشور باز می گذارند.

انگلستان در جنگ اول ایران با روسیه به مفاد قرارداد سیاسی بـیـن سـرجان ملکم و فتحعلی شاه عمل نکرد و به تقاضای کمک ایران توجهی نکردند. آنان با روسیه پیمان دفاعی بر ضد ناپلئون امضا کرده و هرگز برخلاف میل روسها با ایران مساعدت نمی کردند. فتحعلی شاه بیهوده به کمک دولت انگلیس دلبسته و همچنان به انتظار این کمک ها نشسته بود و روس ها پی در پی سرزمین های ایران را اشغال و ضمیمه خاک خود می کردند و پس از رسیدن به اهداف خود، حیله گرانه به عنوان میانجی ظاهر شده و دربار ایران را مجبور به امضای قرار داد گلستان نمودند! انگلستان براساس معاهده با ایران میبایستی سالی ۱۲ هزار لیره برای مخارج سپاه ایران تا زمانی که جنگ ادامه دارد بپردازد. علاوه بر آن تدارک توپ و تفنگ به قدر کافی و تعلیم سربازان ایرانی توسط افسران انگلیسی نیز در تعهد آن کشور بود. افسران انگلیسی از جمله لیندسه (Lindsay) افسر توپخانه، کریستی (Christie) افسر ،پیاده نظام، مونتيت (Mentieth) و پوتینجر (Pottinger) تعلیم و آموزش دسته های سپاه اردوی عباس میرزا را به عهده میگیرند. زمانی که مصالح دولت روس و انگلیس به واسطۀ جنگهای اروپا اقتضای صلح با ایران را ،نمود، شرایط سنگینی برای این صلح از طرف روسیه پیشنهاد شد که از سوی دولت ایران پذیرفته نشد سفیر انگلیس برای وادار کردن ایران به پذیرش این قرار داد ننگین معاهده دوستی انگلیس با روسیه را بهانه کرد، علاوه بر آن افسران انگلیسی را از اردوی ایران احضار و از پرداخت مخارج جنگ خودداری نمود تا ایران مجبور به پذیرش عهدنامه گلستان شد!

آن زمان که دولت انگلیس به واسطه جنگه ای اروپا و شکستهای پی در پی اطریش در برابر ناپلئون، بکلّی تنها شده بود و منافع خود را در هندوستان در خطر می دید، با ایران طرح دوستی ریخت و معاهده ۱۸۰۱ را امضاء کرد و چون دوستی روسیه با ناپلئون به هم خورد و انگلیس با روس وارد پیمان و معاهده دوستی شد دیگر نیازی به پایبندی به تعهدات خود به ایران نداشت و درست یک سال بعد از پیمان با ایران یعنی در سال ۱۸۰۲ روسیه به گرجستان حمله ور می شود و انگلیس نظاره گر تجزیه ایران میباشد در اروپا فرانسه در مقابل انگلیس بود و انگلیسیها حمایت روسها را میخواستند تا در مقابل فرانسه بایستند لذا می بایستی خیال روسیه را از آسیا بویژه ایران آسوده میکردند، به همین علت سفیر انگلیس – سرگور اوزلی – فشار زیادی به دربار ایران وارد کرد تا شاه و درباریان و عباس میرزا را از مخالفت بازدارد چون شاه آماده پذیرش شرایط صلح روسها ،شد عباس میرزا برآشفت و با او از در مخالفت برآمد و شروع به تجهیز نیروی جدید برای جنگ نمود.

پس از آن نزد فتحعلی شاه رفت و شرح مفصلی از مفاد ظالمانه این صلحنامه بیان کرد. با این توضیحات شاه و دربار آماده جنگ مجدد شدند. در این زمان سفیر انگلیس با شاه ملاقات میکند تا اقدامات عباس میرزا را خنثی سازد شاه دلخوش به وعده های او، به پذیرش صلح گردن گذارد و انگلیس با حقه بازی میرزا ابوالحسن خان شیرازی فراماسونر را به عنوان نماینده ایران در مذاکرات صلح به جای قائم مقام فراهانی به شاه تحمیل کرد و به این شکل بود که قرار داد گلستان به امضاء رسید ولایات ،گرجستان دربند بادکوبه، شیروان، شکی، گنجه، قره باغ مغان و قسمتی از تالش رسماً به دولت روسیه واگذار و کشتیهای روسیه با آزادی کامل در کلیه بنادر ایران حق تردّد یافتند دولت روس با فراغت از ایران به کمک انگلیس در اروپا در برابر فرانسه شتافت!!

علی اکبر ولایتی در تحلیل سیاست انگلیس در این جنگها می نویسد: بازیهای ماهرانه انگلیس در دوران سلطنت ناپلئون در مورد ایران از شاهکارهای سیاسی این دولت در تاریخ دیپلماسی جهان محسوب می شود. آنها نه تنها موفق شدند، نقشه های فرانسه و روسیه را در حمله به هندوستان خنثی کنند بلکه از ایران نیز قطعات مهمی را جدا و عده ای از رجال تا زمانی که خطر ناپلئون هندوستان را تهدید میکرد با تدلیس و خدعه و فریب و دادن رشوه چند معاهده در سالهای ۱۲۱۵ و ۱۲۲۴ و ۱۲۲۷ هـ.ق) با دولت ایران منعقد ساختند و به موجب آن دولت ایران از یک طرف متعهد شد که هر عهد و شرطی که با هر یک از دولتهای فرانسه بسته اند باطل و ساقط سازند و لشکر سایر طوایف فرنگستان را از حدود متعلقه به خاک ایران راه عبور به طرف هندوستان و سمت بنادر هند ندهند و نیز از طرف دیگر دولت ایران قبول کرد که «هرگاه پادشاه افغانستان تصمیم بگیرد که به هندوستان حمله نماید چون سکنه هندوستان رعایای پادشاه انگلستان می باشند، یک قشون کوه پیکر با تمام لوازم و مهمات آن از طرف کارگزاران اعلیحضرت قدر قدرت شاهنشاهی ایران به افغانستان مأمور خواهد شد که آن مملکت را خراب و ویران نماید و تمام جدیت و کوشش را به کار خواهند برد که آن ملت بکلی مضمحل شده و پریشان گردد».

هنگامی که ناپلئون شکست میخورد سرگور اوزلی مأمور سیاسی انگلستان در ایران به دولت لیس مینویسد چون ناپلئون به جزیره الب تبعید شد و سرحدات هندوستان تأمین گردید و ـه آنجا نیست بهتر است ایران در همان حال توحش و بربریت باقی بماند. بعد از آن که از سال ۱۲۱۹ هـ. ق جنگهای ایران و روس شروع میگردد، فتحعلی شاه برای مقابله با قشون روسیه به موجب معاهدات سابق مکرّر تقاضای کمک از انگلیسها می نماید. وی مقارن این اوقات چون روابط حسنه بین دولتین روس و و انگلیس برقرار بود دولت ایران از این درخواستها نتیجه ای نمیگیرد و انگلیسها به بهانه های مختلف نه تنها از هر کمک و مساعدتی خودداری میکنند بلکه با اقداماتی که به نفع روسها و به ضرر ایران انجام میدهند واسطه صلح می شوند و ابتدا عهدنامه گلستان و معاهده ننگین و اسارت آمیز ترکمانچای را به ایران تحمیل می کنند.

 

عین همین رفتار و سیاست را انگلیس در زمان انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ با روسیه برای تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ بین ،خود نشان داد در همان زمان نیز این سیاست مورد اعتراض برخی از سیاستمداران انگلیس بود از جملهٔ آنان سر اسپرینگ رایس وزیر مختار آن زمان انگلیس در ایران است که در نامه ای به فرگوسن نماینده مجلس عوام انگلیس به این سیاست و موضع کثیف بریتانیا اشاره میکند.

از نظر هیأت حاکمه کنونی ما ایران سوراخ مزاحمی است در نقشه آسیا که حتی ارزش پشت جلد روزنامه تایمز را ندارد. عقیده گری ادوارد گری وزیر خاجه وقت انگلیس] ظاهراً این است که اگر میشد به نوعی توافق حقیقی با روسیه رسید فدا کردن ایران در این راه بهایی است که می شود پرداخت و از معامله راضی بود اما من بر این عقیده ام که دولت بزرگی مثل انگلستان حق ندارد روشی چنین پست و ظالمانه حتی در قبال یک دولت کوچک، اتخاذ کند.

مهدی بهار می نویسد ایران مفت و مجانی به نفع بریتانیا وارد عمل شد و پس از آن که تنها ماند، از جانب انگلیسیها به عنوان پیشکشی تقدیم روسها گردید. این پیشکشی از دو سو برای انگلیسیها سودآور بود؛ از یک سو برای جلب روسها در اتحاد علیه [ناپلئون بناپارت و از سوی دیگر جهت تضعیف دولت ایران به عنوان نیروهایی که در آینده ممکن بود به یاری افاغنه و هندوستان بشتابد و انگلیسیها را دچار دردسری عظیم گرداند. ۲ اسماعیل رائین معتقد است:

سرگور اوزلی همانند سایر سفیران و فرستادگان انگلستان مأموریت داشت در تضعیف و متلاشی کردن ایران بکوشد تا هیچ وقت یارای حمله به هند و کمک به استقلال طلبان هندی را نداشته باشد.

هم او معتقد است که اوزلی سعی کرد که شاه و درباریان ایران را به امضای قرارداد صلح گلستان، که به موجب آن ۱۷ شهر قفقاز از ایران منتزع و به روسیه می پیوستند، راضی کند. او با این ،اقدامش هم سیاست انگلستان در مورد تضعیف ایران را عملی ساخت و هم روسیه را راضی کرد. ۴

بنابراین سیاست شیطانی دولت انگلیس در این مقطع تاریخی که زمینه های نهضت مشروطه را بوجود آورد، بر پایۀ تضعیف نیروی نظامی ایران و تجزیه قسمتهای مهم و استراتژیک این کشور استوار بود تا بتواند در آینده با قوت و نفوذ بیشتری در دربار ضعیف و متشتت ایران بازیهای خود را دنبال کند مشغول کردن روسها به جنگ با ایران برای عدم دستیابی آنها به آبهای گرم و هندوستان میتواند یک هدف دست دوم و فرعی برای انگلیس باشد که خوراک خوبی برای افکار مردم خود انگلیس و اروپا به شمار میرود انگلیس علاوه بر این دخالتهای غیر مستقیم و مستقیم در جنگهای ایران و روس، ایران و افغانستان و حکمیتهای جنوب ایران بین دو کشور قدرتمند و همسایه و مسلمان یعنی ایران و عثمانی نیز همواره بنا بر کارشکنی تحریک و شعله ور ساختن جنگ را داشته است. این سیاست از دوران صفویه و شاه عباس اوّل پیگیری میشد و متأسفانه سبب بروز جنگهای مختلف چه از ناحیه دست اندازیهای دولت عثمانی و چه پیشگیریهای دولت ایران گردید و خسارتهای فراوانی را برجای گذارد. نهایتاً با قرارداد ارزنة الروم در سال ۱۸۲۳ میلادی ۱۲۳۸ هـ . ق بین ایران و عثمانی که نمایندگی ایران را در مذاکرات میرزا تقی خان امیرکبیر بر عهده داشت، مرزهای دو کشور براساس مرزهای زمان نادر شاه که همان مرزهای کنونی دو کشور ایران و ترکیه است تعیین و به دخالتهای انگلیس پایان داده شد.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=6338

برچسب ها

خاطرات مشابه

ثبت دیدگاه