دو خاطره از بین عملیات والفجر چهار و خیبر به ما یاد داد هرچیز را در زمان خودش از ایشان بخواهیم عملیات کربلای پنج به روایت حاج اسماعیل گوهری بکار گرفتن مین های عراقی ها ، علیه خودشان مردم به امید تو هستند و تو داری چرت میزنی؟ هر چى میخواهى بگى بگو، ولى به من بى معرفت نگو روزی که صدام برای امام حسین(ع) نذری داد ایمان و توکل به شیوه ی شهید پیام پوررازقی
سال پنجاه و نه اعزام شدم به جبهه کردستان .بعد از اینکه آزاد سازی ها تموم شد ، من زخمی شده بودم . دوباره برگشتم سقز .اونجا بودم که گفتن میخوان گردان درست کنن . گفتن کسی هست به نام محمود کاوه . کاوه بود و رفیعی . این دو نفر مشهدی بودن و میخواستن […]
25 بهمن ماه 1363 در عملیات منطقه کلب رضاخان ، در بالای یکی از ارتفاعات با مسئولیت جانشینی گردان امام سجاد صلوات الله علیه مجروح شدم . این جراحت منجر به عارضه نخاعی شد . مدتی در بیمارستان جم تهران بستری بودم . در این مدت شهید کاوه هر از چند گاهی به ملاقاتم می […]
آن زمان شایعات بسیار عحیبی در مورد محمود (کاوه) بر سر زبان ها بود که کم و بیش از این طرف و آن طرف به گوش ما هم میرسید . مثلا یکی از بسیجی ها که از نیروهای خود تیپ بود ، میگفت : کاوه عامل نفوذی سپاه توی کوموله بوده … دیگری میگفت : […]
سال ۶۰ اسکورت ما از سقز به سمت سنندج در حرکت بود. در تنگه بیجار به کمین ضدانقلاب برخوردیم، آتش سنگینی روی سرمان میریختند و ما را به رگبار بستند. همان اول کار 10 نفر مجروح دادیم و زمینگیر شدیم. بیسیم هم از کار افتاد و کالیبر هم کار نکرد و رانندهاش ترکش خورد و […]