من در قرارگاه نوح بودم و پیام پوررازقی در تخریب سیدالشهداء ع
جنگ خیلی دوام ندارد و ما هم ماندیم و محروم شدیم
نحوه اعزام حاج آقا صمد زاده به گردان تخریب
وظیفه ما این است که خودمان را برای دفاع از مملکت آماده کنیم
مرکز تحقیقات گردان تخریب و شهید سید امین صدرنژاد
امام فرمود شما هجمه کنید آنها عقب میروند …
روزی که شهید نوریان و حاج حسین کربلایی خندیدند
میخوام پیشت شهید بشم خودت بگو چیکار کنم
من و شهید صاحب علی نباتی در یک چادر بودیم . فکر می کنم شهید نباتی مسئول دسته ی ما بود . ایشان یک چهره ی بخصوصی داشت . یعنی تیپش ، ظاهرش و میمیک صورتش و موهایش یک تیپ ظاهری متفاوتی از همه داشت . اخلاق بخصوصی هم داشت . در عین حال که […]
بعد از عملیات فکه قرار شد برای مین گذاری یگ گروه به فاو برود. حدود 20 نفر بودیم که هفت تن آل صفا آن جا شهید شدند. آن زمان حاج عبدالله تازه شهید شده بود و سید محمد زینال حسینی فرمانده بود . شهید سید محمد به من گفت شما هم با بچه ها برو.. […]
در فاو سمت دریاچه نمک یک پدافند داشتیم و یکی از گردان های رزمی آن جا بود . دوستان برای مین گذاری ، جلوی گردان رفتند که عراق از آن جا حرکت می کرد . محوری بود در فاو سمت دریاچه نمک که لشکر آن جا گردان پدافندی داشت . بچه های تخریب هم جهت […]
شهید صاحبعلی نباتی بچه ورزشکاری بود . در عملیات عاشورای سه ، من قرار شد که معبر بزنم و پشت سرم شهید نباتی بود و پشت سرش شهید حاج رسول فیروزبخت بود . ما سه نفر مال این معبر بودیم . در معبر به یک مین والمر برخوردیم ، من خیلی میدان مین رفته بودم […]
در پنجوین ، جاده ای بود که در دید عراق بود. یک ماشین تانکر آب از شمال به جنوب می آمد و ما هم از جنوب به شمال می رفتیم. همان موقع یک خمپاره وسط جاده زدند. سمت چپ جاده دره بود و سمت راست جاده کوه بود. یک ترکش به سر راننده تانکر خورد […]
شهید نباتی یک اسطوره به تمام معنا بود. شهید نباتی جزء همان پاسدار وظیفه هایی است که می گویم بود. اما خیلی اسطوره و با تقوا بود. وقتی با هم در شهر می رفتیم و غذا و بستنی می خوردیم . ایشان نمی خورد و می گفت که رزمنده در شهر بستنی نمی خورد. خیلی […]
شهید حاج عبدالله نوریان در یک بعدازظهر ، بچه ها را به خط کرد و یک لیستی را از جیبش بیرون آورد. ما فهمیدیم که خبری است . حاج عبدالله میخواست ما را به منطقه پنجوین بفرستد برای پاکسازی میدان مین و مین گذاری در منطقه . اسم یک تعدادی را خواند که اسم من […]