شهادت فرمانده گردان تخریب ، شهید سید محمد زینال حسینی
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج سعید خاکسار
سردار حاجی زاده به روایت دختر شهید طهرانی مقدم
سپاه اسلام رزمنده میپذیرد
بلند شدم گفتم یا حسین و باز خوابیدم
شهید محمود بهرامی اینگونه شب ها را به صبح میرساند
آخرین نامه ای که برای شهید صبرعلی کلانتر به جبهه آمد
نامه مادر شهید ذوالفقار حسن عزالدین به فرزندش
یک روز مادرم به اتاق میرود و میبیند که ابراهیم دستش در جیب پدرش است. همین که او را میبیند، فوری دستش را میکشد. ابراهیم جریان را تعریف میکند و میخواهد این ماجرا فاش نشود.
دیدم که نوشته بود: «محمدرضا فرهمند». رفتم و به مسئولان ایثارگران گفتم: «جنازه شهید فرهمند که قبلاً آمده، تشییع شده و دفن شده و در فلان جا است. این چیست؟ قضیه چیست؟»
بسمالله الرحمن الرحیم بنده عباس فرهمند، متولد ۱۳۳۹، اهل تبریز هستم که در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدم. قَبل از جنگ، عملیات و مأموریت هایی برای کردستان داشتیم. دو سه ماهی آنجا بودیم و با با کوموله و دموکرات درگیر بودیم. جنگ شروع شد. بنده در عملیات سوسنگرد بودم. در فتح خرمشهر هم آنجا بودم […]