دنبال حلال باش که حروم زندگیتو به آتیش می کشه
گفتم امام گفته که سنگر دانش آموزها مدرسه و علم است
حاج حبیب ستوده
او ثابت کرد یاری امام عصر در حفظ نظام و میهن اسلامی است
یک سال ابتدای جنگ و ممانعت بنی صدر از اقدامات سپاه و بسیج
وقتی یقه ی شهید نوریان رو گرفتم
ایمان و توکل به شیوه ی شهید پیام پوررازقی
اذن میدان به شیوه ی شهید حاج قاسم اصغری
ما یک گروه بیست نفری بودیم و برای ادامه ی عملیات کربلای هشت یا کربلای پنج به سمت خط رفتیم . قرار بود بنا به دستور ، مأمورتی را انجام بدهیم . به خط دوم رسیدیم که سنگری آن جا بود و داخل آن سنگر رفتیم که یک شب استراحت بکنیم یا آماده عملیات شویم […]
تا آن جا که در خاطرم هست ، قرار بود در سال شصت و سه عملیاتی شکل بگیرد که ما از زمان دقیق و مکان آن خبر نداشتیم ولی فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیده بودند که برای انجام این عملیات باید یک قرارگاهی تشکیل بشود . این قرارگاه را تشکیل دادند و نام آن […]
بعضی از بچه های گردان تخریب نماز شب خوان بودند و تا صبح بیدار بودند و بعضی هم تا اذان صبح میخوابیدند . اما در هر صورت ، بعد نماز صبح کسی حق خوابیدن نداشت . بعد از نماز صبح برای ورزش و نرمش و دعای صبحگاهی میرفتیم بیرون محوطه تا بعد از طلوع آفتاب […]
لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام در منطقه ی سردشت یک خط پدافندی داشت که قبلا خط عراقی ها بود و ظاهرا به تازگی تصرف شده بود . یکی دو تا از گردان های لشگر آن جا مستقر بودند . عراقی ها آن جا یک سری میدان مین داشتند که قبل از شکستن خط شان کاشته […]
عملیات کربلای پنج درواقع یک عملیات تعجیلی برای غافل گیری دشمن بود . عملیات کربلای چهار، تقریبا پانزده روز قبل از عملیات کربلای پنج اتفاق افتاد . به خاطر لو رفتن عملیات و عدم الفتحی که شکل گرفت ، دشمن جشن و شادی به پا کرد و در همه ی رسانه های دنیا اعلام کرد […]
قبل از عملیات والفجر هشت ، چند بار از شهید حاج عبدالله نوریان شنیده بودم که میگفت : اگر کسی خواب شهادت من را دید ، به من بگوید . در اردوگاه ام النوشه ، کنار رودخانه کارون مستقر بودیم که یک شب در عالم رویا یک خوابی را درباره ی شهادت حاج عبدالله دیدیم […]
عملیات والفجر هشت ، یک عملیات منحصر به فرد در کل دفاع مقدس بود . مدتی پیش از آن ، به واسطه ی نفوذ عناصر دشمن و منافقین ، عملیات ها بعضاً لو می رفت ، مختل می شد و یا با عدم الفتح مواجه می شد. به همین خاطر ، کار وسیعی روی عملیات […]
من قبل از ورود به گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء ، در گردان تخریب جای دیگری بودم ، رفقایی بودند که قبلا با حاج عبدالله کار کرده بودند . زمانی که ما در کردستان ، با بچه های تیپ بیست و یک رمضان بودیم ، بین بچه ها صحبت از حاج عبدالله بود . صحبت […]
یاد رفقای شهیدمان بخیر . چه عاشقانه، چه عارفانه ، چه صادقانه، چه مخلصانه رفتند یاران تخریب. آنان که در طریق حق جان شیرین خود را، به عشق اسلام، به عشق ولایت، به عشق ملت و به عشق این وطن نثار رکردند. تا اسلام عزیز سرافراز و ایران عزیز سربلند باقی بماند. شهدا دوستتان داریم. […]