• امروز : شنبه, ۱۰ آبان , ۱۴۰۴

لشگر شش ویژه پاسداران

عملیات مرصاد به روایت حاج محمود تقی زاده
تیپ ویژه پاسداران در عملیات مرصاد

عملیات مرصاد به روایت حاج محمود تقی زاده

من پس از اتمام دوره در سال 1366 به گردان حمزه منتقل شدم و به عنوان معاون فرماندهی منصوب شدم. لشکر ما یعنی تیپ ویژه پاسداران، در عملیات‌های مختلفی مانند فتح یک، فتح چهار، فتح پنج، بیت‌المقدس و والفجر شرکت داشت. اما بزرگترین عملیات ما مرصاد بود. در مرداد ۱۳۶۷، سازمان مجاهدین خلق از عراق […]

عملیات فتح چهار به روایت حاج محمود تقی زاده
از فاصله نزدیک به رصدخانه و رادار شلیک کردیم

عملیات فتح چهار به روایت حاج محمود تقی زاده

من در کردستان بودم که دوستم، حشمت‌الله عشوری، که مدتی در مریوان نبود، پس از بازگشت از مأموریت به دیدارم آمد. او گفت که در عملیات فتح یک در منطقه کرکوک شرکت کرده است. ما در کردستان اخبار این عملیات را از رادیو شنیده بودیم. عشوری گفت که تیپی در کرمانشاه تشکیل شده که نیروهایش […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمود تقی زاده
من محمود تقی‌زاده، اهل لاهیجان هستم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمود تقی زاده

من محمود تقی‌زاده، اهل لاهیجان هستم. در شناسنامه‌ام نام مهدی و فامیلی ام با پسوند تقی‌زاده رشتی ثبت شده است. سال ۱۳۶۰ یا ۱۳۶۱ برای اعزام به منطقه، به پادگان منجیل رفتیم. هفت یا هشت ماه از جنگ گذشته بود که به منجیل رفتیم. در آنجا به ما گفتند سنتان پایین است و باید برگردید. […]

شهید علائمی دارد که قبل از شهادتش بروز پیدا میکند
اصغر سیامکی شهیدی بود که شهید شد

شهید علائمی دارد که قبل از شهادتش بروز پیدا میکند

این مفهوم را امروزه شهید سلیمانی نیز در پیامی بیان کرده‌اند: «کسی که شهید می‌شود، قبلاً شهید بوده است.» شهید سیامکی از این شهدای بزرگوار بود که همه ما خیلی دوستش داشتیم.

نحوه شهادت شهید مرتضی اسماعیل زاده
شوخ طبعی در میان اضطراب عملیات‌ها

نحوه شهادت شهید مرتضی اسماعیل زاده

شهید اسماعیل‌زاده از فرماندهان شوخ‌طبع بود. در میان اضطراب عملیات‌ها، با شوخی‌هایش روحیه بچه‌ها را بالا می‌برد. هرجا شهید اسماعیل‌زاده می‌آمد، نه فقط بچه‌های تخریب، همه روحیه می‌گرفتند.

علی عاصمی یک عارف و استاد اخلاق بود
کی از فرماندهان نمونه در گفتار، رفتار و اخلاق

علی عاصمی یک عارف و استاد اخلاق بود

شهید علی عاصمی، علیرغم اینکه فرمانده بود، بیشتر از یک فرمانده، یک عارف و استاد اخلاق بود. ما نمی‌توانستیم فقط بگوییم «فرمانده تخریب»؛ چرا که جایگاهش فراتر از این بود. بچه‌ها به او عشق می‌ورزیدند و او با رفتار و اخلاقش، جایی عمیق در دل‌هایمان پیدا کرده بود. هر دستوری می‌داد، بچه‌ها بدون تردید اجرا […]

تاریخچه گردان تخریب لشگر شش ویژه پاسداران به روایت حاج عبدالله فرازنده
فرماندهان و شهدای شاخص گردان تخریب

تاریخچه گردان تخریب لشگر شش ویژه پاسداران به روایت حاج عبدالله فرازنده

تاریخچه گردان تخریب لشکر ۶ پاسداران لشکر ۶ پاسداران یکی از اولین لشکرهایی بود که تحت نظر قرارگاه رمضان به عنوان لشکر جنگ‌های نامنظم تشکیل شد و مأموریت اصلی‌اش انجام عملیات‌های برون‌مرزی بود. شهید والامقام عاصمی، فرمانده تخریب این لشکر، بود. نیروهای اولیه این لشکر در پادگان الغدیر آموزش دیدند و سپس در تنگه کنش، […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج عبدالله فرازنده
به عنوان جانشین تخریب تیپ ۷۹ خدمت کردم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج عبدالله فرازنده

بسم‌الله الرحمن الرحیم من عبدالله فرازنده، اهل استان چهارمحال و بختیاری، هستم. در سال ۱۳۶۲، با چهارده سال سن  که هنوز سیزده سالگی‌ام تمام نشده بود  به عنوان بسیجی عازم جبهه شدم. این اعزام از طریق دوستان همشهری‌ام صورت گرفت که در واحد تخریب خدمت می‌کردند. به همین ترتیب، به تخریب تیپ ۴۴ قمر بنی […]

اولین باری که عراقی‌ها از بمبی با سه سیستم ایمنی استفاده کردند
خاطراتی که از شهید علیرضا عاصمی به یاد دارم

اولین باری که عراقی‌ها از بمبی با سه سیستم ایمنی استفاده کردند

در مجموعه تخریب، شهدای بزرگی داشتیم. برای مثال، در کرمانشاه، بچه‌های ما مسئول جمع‌آوری و خنثی‌سازی بمب‌هایی بودند که عراقی‌ها در بمباران‌های خود بر سر مراکز صنعتی رها می‌کردند. این بمب‌ها عمدتاً از نوع ۷۵۰ پوندی بودند. ما آن‌ها را جمع‌آوری کرده و در منطقه‌ای به نام تنگ‌کنش منفجر می‌کردیم تا مردم آسیب نبینند. در […]

نحوه شهادت شهید علیرضا عاصمی
چرا مردم را بترسانیم؟ ما آن بمب ها را خنثی می‌کنیم

نحوه شهادت شهید علیرضا عاصمی

خدا رحمت کند شهید علیرضا عاصمی را. ایشان مسئول تخریب لشکر شش ویژه پاسداران بودند. همانطور که در میان شهدای جنگ‌های ۱۲ روزه با اسرائیل، مغز متفکر ما، سردار رشید بود. از لحاظ نظامی، شهید رشید یک سر و گردن بالاتر از بقیه بود. اما از لحاظ تخریب، شاید در کل یگان‌های سپاه، شهید عاصمی […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مریدعلی محمدی
ورود من به جبهه از تنگه حاجیان آغاز شد

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مریدعلی محمدی

بسم‌الله الرحمن الرحیم بنده مرید علی محمدی هستم. نحوه آشنایی‌ام با جبهه و سال ورودم به لشکر ویژه پاسداران به این ترتیب بود که خب من طلبه بودم و بیست روز از آغاز جنگ گذشته بود. من وارد پایگاه بسیج شدم و از آنجا به «تنگه حاجیان» رفتیم؛ یعنی ورود من به جبهه از همان […]

عملیات فتح چهار به روایت حاج محمد صلاحی کجور
هدف عملیات، تخریب دکل‌های راداری بود

عملیات فتح چهار به روایت حاج محمد صلاحی کجور

عملیات فتح چهار، با هدف تخریب دکل‌های راداری بود که بر ارتفاعات کورک در استان اربیل مستقر شده بودند. در آن ارتفاع، تعدادی از مستشاران فرانسوی نیز حضور داشتند و به نیروی هوایی عراق کمک می‌کردند. این رادارها فضای هوایی را رصد می‌کردند و در صورت نفوذ جنگنده‌های ایرانی، مسیر را برای آنان دشوار می‌ساختند. […]

عملیات فتح یک به روایت حاج محمد صلاحی کجور
ماموریت ما بعنوان تخریب چی های گردان تخریب

عملیات فتح یک به روایت حاج محمد صلاحی کجور

در عملیات فتح یک، ماموریت ما بعنوان تخریب چی های گردان تخریب لشگر 6 ویژه پاسداران، هدف‌قراردادن پالایشگاه کرکوک بود. در آن زمان، ما در مجموعه تخریب بودیم و مأموریت‌مان شامل قطع جاده‌های مواصلاتی، تخریب دکل‌های فشار قوی و در نهایت، ورود به خود پالایشگاه در اواخر عملیات بود. اما در پایان، شهید قاسمی اعلام […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس، حاج محمد صلاحی کجور
از سال ۱۳۶۵، من به لشکر ۶ ویژه پاسداران پیوستم

راوی و رزمنده دفاع مقدس، حاج محمد صلاحی کجور

بسم‌الله الرحمن الرحیم. من محمد صلاحی کجور هستم، اهل شهرستان چالوس در استان مازندران. ورود ما به جنگ تقریباً از سال ۱۳۶۲ آغاز شد؛ در آن زمان سن زیادی هم نداشتیم. آشنایی ما با بسیج و سپاه در همین دوران شکل گرفت. پس از آن، مدتی در یگان طرح جنگل مشغول به برخورد با منافقین […]

انگار خداوند، سگ ها را مامور کرده بود تا ما را نجات دهند
فهمیدیم هم راه را گم کردیم و هم معبر میدان مین را

انگار خداوند، سگ ها را مامور کرده بود تا ما را نجات دهند

یک  شب با سید یوسف مولایی ، سید فتاحی و یک نفر عراقی به مأموریت رفته بودیم. سال ۷۱، وقتی کردستان عراق مدار ۳۶ درجه را اعلام کردند، دستور آمده بود از بالاکه در مناطق غرب کشور مثل مندلی، دو شیخ، زرباتی و این‌ها شناسایی انجام شود. به ما تاکید کرده بودند: «اگر دستگیر شدید، […]

من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و شهید شوم
صحبت ها به اینجا رسید که هر کس دوست دارد چگونه شهید شود

من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و شهید شوم

شهید ابوالفضل حسن پور از بچه های گردان حمزه ی لشگر ششم رمضان بود . توی یک جمعی نشسته بودیم و صحبت میکردیم . صحبت ها به اینجا رسید که هر کس دوست دارد چگونه شهید شود! از ایشان پرسیدم شما دوست داری چطور شهید شوید؟ گفت من دوست دارم تیر به گلویم بخورد و […]