عملیات والفجر هشت به روایت حاج مسعود میسوری (قسمت اول) درخواست شهید حاج موسی انصاری قبل از آخرین اعزام خاطره ای که از تفحص شهدا دارم کم کم متوجه شخصیت متفاوت شهید بادپا و اتفاق های معجزه آسایی که برایش می افتاد شدم امروز در رکوع نماز یک چیزهایی نشانم دادند … بسیجی باید منبع ایثار باشد من با آقای تاج آبادی شوخی می کردم در زمان جنگ ، حکم فرمانده همون حکم رهبریه
تا آن جا که در خاطرم هست ، قرار بود در سال شصت و سه عملیاتی شکل بگیرد که ما از زمان دقیق و مکان آن خبر نداشتیم ولی فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیده بودند که برای انجام این عملیات باید یک قرارگاهی تشکیل بشود . این قرارگاه را تشکیل دادند و نام آن […]
یاد رفقای شهیدمان بخیر . چه عاشقانه، چه عارفانه ، چه صادقانه، چه مخلصانه رفتند یاران تخریب. آنان که در طریق حق جان شیرین خود را، به عشق اسلام، به عشق ولایت، به عشق ملت و به عشق این وطن نثار رکردند. تا اسلام عزیز سرافراز و ایران عزیز سربلند باقی بماند. شهدا دوستتان داریم. […]
پیام پوررازقی در مهران شهید شد . قبل از شهادتش ، زمانی که در موقعیت الوارثین بودیم ، یک شب در زمان خواب که ساعت یازده شب بود ، به تپه ای که کمی بالاتر از چادرمان بود رفتیم و پیام شروع کرد به درد دل کردن . به من گفت : کار دارد تمام […]
خاطراتی که از پیام دارم در واقع بیشتر چون مشغول عبادت و نماز بودند در آن حالت دیده ام. یکی از خاطراتی که از ایشان دارم وقتی وارد تخریب سید الشهدا شدیم بچه ها برای شهادت حاج عبداله نوریان رفته بودند. چند شبی ما جمع 4 الی 5 نفری خودمان بودیم تا اینکه بچه ها […]