یک نامه آمد خانه ما که بیایید ملاقات شیخ نصرت
سومین فرمانده گردان تخریب لشگر سیدالشهدا ع ، حاج مجید مطیعیان
قهر و آشتی با شهید سید محمد زینال حسینی
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج ذبیح الله کریمی
مسئول چایی ، شهید اصغر رحیمی
اینجوری جذب پایگاه بسیج کهنز شدیم
دلم هوای حضرت عباس عليه السلام کرد
قرار شد تا زمانی که صدام زنده است حرفی از علی هاشمی نزنیم
ما در بیمارستان امام رضا در مشهد بودیم . ما سیزدهم و چهاردهم فروردین مجروح شدیم در سال 1368 که شیمیایی شدم . دو ماه در بیمارستان بودم تا تاول هایم خوب شد. یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که بدنم دوباره تاول زده است اما به صورت ریزتر و جرئی بودند […]