عملیات بیت المقدس چهار به روایت حاج سید حمید موسوی
پسرک فلافل فروش
ماجرای سوختن پای شهید هادی مهین بابایی
شهید غلامحسین رضایی ، جوان خوش خنده ، شوخ طبع و با صفا
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت پنجم)
من سه جور سوال از امام میپرسم
بچه های شر و شیطون گردان به روایت حاج علی اکبر جعفری
خبرنگار شهید ، علی اکبر طحانی
گریهاش بند نمیآمد. فقط یه جمله گفته بودم، حالا که منطقه آرومه، بیا بریم که به درسمون هم برسیم. دم غروب توی بیابان میدوید. گریه میکرد و میگفت «بروم حوزه که چی؟ همه چی اینجاست. خدا اینجاست، امام حسین (ع) اینجاست.» نگاهش میکردم، نمیدانستم چه بگویم. دستش را از توی دستم کشید. شروع کرد به […]
امام علی علیه السلام در بیان صفات یکی از دوستانش میفرماید : در گذشته برادری داشتم در راه خدا که دنیا در برابر دیدگان او کوچک بود و … امام علیه السلام ، کوچک دیدن دنیا را یکی از صفات برجسته ی این دوست خود میداند . اگر بخواهیم مصطفی را در یک جمله تعریف […]
تصمیم گرفته بود که به مدرسه برنگردد . خیلی توی فکر بود . میگفت : دوست دارم بروم حوزه علمیه اما! امانمیدانم الان بروم حوزه یا اینکه درس هنرستانم را تمام کنم بعد برای حوزه اقدام کنم . فردا صبح رفا دنبال ثبت نام حوزه . پرسیدم : چی شد ؟ تصمیم گرفتی طلبه بشی […]
طلبه ی جوان آنقدر زیبا صحبت میکرد که همه را به وجئ می آورد . قدرت بیان او بسیار بالا بود . مخصوصا زمانی که از امام زمان (عج) میگفت . آنقدر عاشقانه با آقا درد دل میکرد که همه اشک میریختند . عملیات فتح المبین به اهداف خود دست یافت . اما تعداد مجروحان […]