رتبه برتر کنکور ، شهید حمیدرضا دادو
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت اول)
تمرین خوابیدن روی سیم خاردار در دوره آموزشی
عشق بیپایان به زیارت عاشورا
یک پاکت پر از پول نقد برای هادی
شاه حسینی جزو معدود نیروهای آزاد لشکر بود
لاستیک هایی که مسلح شده بود
حاج قاسم گفت پیکر شهید بادپا بخاطر من برنمیگردد
سال پنجاه و نه اعزام شدم به جبهه کردستان .بعد از اینکه آزاد سازی ها تموم شد ، من زخمی شده بودم . دوباره برگشتم سقز .اونجا بودم که گفتن میخوان گردان درست کنن . گفتن کسی هست به نام محمود کاوه . کاوه بود و رفیعی . این دو نفر مشهدی بودن و میخواستن […]
25 بهمن ماه 1363 در عملیات منطقه کلب رضاخان ، در بالای یکی از ارتفاعات با مسئولیت جانشینی گردان امام سجاد صلوات الله علیه مجروح شدم . این جراحت منجر به عارضه نخاعی شد . مدتی در بیمارستان جم تهران بستری بودم . در این مدت شهید کاوه هر از چند گاهی به ملاقاتم می […]
آن زمان شایعات بسیار عحیبی در مورد محمود (کاوه) بر سر زبان ها بود که کم و بیش از این طرف و آن طرف به گوش ما هم میرسید . مثلا یکی از بسیجی ها که از نیروهای خود تیپ بود ، میگفت : کاوه عامل نفوذی سپاه توی کوموله بوده … دیگری میگفت : […]
سال ۶۰ اسکورت ما از سقز به سمت سنندج در حرکت بود. در تنگه بیجار به کمین ضدانقلاب برخوردیم، آتش سنگینی روی سرمان میریختند و ما را به رگبار بستند. همان اول کار 10 نفر مجروح دادیم و زمینگیر شدیم. بیسیم هم از کار افتاد و کالیبر هم کار نکرد و رانندهاش ترکش خورد و […]