پاسدار و محافظ جان اباعبدالله الحسین علیه السلام
ماجرای لبخند زدن امام رضا ع به مردی که در حال احتضار بود
راوی و رزمنده گردان تخریب حاج اسماعیل گوهری
خاطره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید مصطفی (سیدابراهیم) صدرزاده
دیدید که دست و پایم از هم جدا نشده بود
روزی که موی سر شهید علی حجابی رو تراشیدم
نحوه مواجهه گردان تخریب با مین های جدید و ناشناخته
روزی که صدام به تعداد شهدای کربلا نذری داد …
زمانی که ما از ام الرصاص به مقر فاو آمدیم. بچه های غواصی هم تازه رسیده بودند. شهید محمد خاک فیروز به سراغ من آمد و گفت حاج اقا بیا با شما کار دارم. در خرمشهر بودیم. در یکی از خانه های خرمشهر رفتیم. شروع کرد به درد دل کردن و گفت : هر کاری […]