عباس همه ی فن های کشتی را روی من پیاده میکرد فرمانده سپاه قدر ، رزمنده ی مجروح را به دوش گرفت و به عرش برد چرا خالدین ؟ در مشهد بود اما نامه هایش را از جبهه برای ما میفرستاد این ترکش ها نهایتاً ختم به شهادت من می شود روایتی از ملاقات شهید نواب صفوی و امام خمینی ای شما که در انتظار قائم نشستهاید خود قیام کنید که این انتظار طولانی نخواهد شد تبانی شهید علی پیکاری ، شهید سید محمد زینال حسینی و علی شکاری
با آقای چهاردولی در همان فاو آشنا شدم. آشنایی ما به این صورت بود که او بعدازظهرها جلساتی ترتیب میداد و چون در ماه شعبان بود، مناجات یا صلوات شعبانیه را میخواند. او صلوات شعبانیه را میآورد و با صدای خوشش برای ما میخواند. در آن دوران طلبهها معمولاً هرچه را در حوزه یاد میگرفتند، […]
در دهه اول اسفند سال 64 من و شهید محسن چهاردولی و چند نفر دیگر که بعدا به شهادت رسیدند از جمله شهید سعید منتظری ، شهید غلامرضا زند و شهید سید مهدی اعتصامی وارد گردان تخریب لشکر سید الشهدا شدیم. قبل از اینکه وارد شویم به یک موقعیتی رفتیم به نام کوثر که آن […]