نگذاريد ميليونها مردم محروم افغانستان ، اينگونه قرباني فتنهي طالبان شوند
دیشب خواب دیدم آقا امام زمان به این مدرسه آمد
برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم
عملیات کربلای پنج به روایت حاج مسعود تاج آبادی
ماجرای معرفی شهید حاج عبدلله نوریان به عنوان فرمانده گردان تخریب لشگر سیدالشهداء
ماجرای کشف انبار مهمات توسط شهید مهدی کریمی
مروری کوتاه بر کارنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
مثل من که دیشب یواشکی دو تومان صدقه دادم
من و شهید مجتبی اکبری نسب ، همزمان با هم به گردان تخریب اعزام شدیم . معمولا بچه هایی که بار اول می روند یک جایی بیشتر با هم دوست میشوند و بیشتر از دیگران همدیگر را میشناسند . من فکر می کنم که شهید اکبری هم مثل من ، سال شصت وشش بار اولشان […]
یک روز که در پادگانی در شهر سنندج بودیم ، حاج مجید مطیعیان (فرمانده گردان تخریب) آمد و یک سری صحبت ها کرد در ارتباط با یک سری پاک سازی میادن مین که به ما محول شده بود . آن جا اسم بچه ها را برای پاک سازی اعلام کردند . دو گروه شدیم ، […]
یک شب برادر سلیمان آقائی ، من را از خواب بیدار کرد و گفت : یک صلوات بفرست . گفتم چرا صلوات بفرستم؟ هر کاری کرد صلوات نفرستادم! از روی لجبازی هم صلوات نفرستادم. بعداً برایم تعریف کرد و گفت آن شب بعد از تو ، رفتم شهید مهدی ضیائی را هم بیدار کردم و […]
ما در عملیات بیت المقدس چهار ، یک چادری در نزدیکی های خط ، پشت تپه زده بودیم . ما در آن چادر نبودیم اما خبری رسید و گفتند بمباران شده و همه ی بچه ها شهید شدند . ما با حاج مجید مطیعیان و هفت هشت نفر دیگر جمع شدیم و به مقر لب […]